تحریم

تحریم

آسمان را جمع کن، خورشید، دیگر مرده است
آبروی آسمان را باد، دیگر برده است

روزها سرگشته زندان شب ها گشته اند-
هرستاره حق ابر پاره ای را خورده است

احمقی سنگی به چاه انداخت، ما تاوان دهیم
این سزای کار یک عاقل ز یک ناکرده است

ما همه تحریمِ هر روزیم، چون شب گشته ایم
روی اعمال کثیف آسمان هم پرده است

برف و بارانی نبارید و زمین آتش گرفت
ضربه شلاق شب، هر شب خوراک برده است

حسین حیدری"رهگذر"

۱۳۹۶/۱۱/۱۲

https://telegram.me/Heidari_official2
دیدگاه ها (۱)

عشقما همه ایستاده ایم تا عشق را گردن زنندتا که آتش را بیفروز...

شرط عاشقشرط عاشق پیش معشوقش زمین افتادن استشرط این افتادگی م...

نوازشمادر پیرم نوازش کن تو موهایِ مراتا که آرامش دهی ویرانه ...

پر از اشکال شدممثل یک پاکت خالی شده ابطال شدمبا دو کام از لب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط