صبح امروز وقتی داشتم

صبحِ امروز وقتی داشتم
چایی صبحانه را هم میزدم
شنیدم که گوینده رادیو پرسید :
"شما حاضرید
برای کسی که دوست اش دارید چه کنید؟"
فکر ام بی درنگ سمتِ تو رفت!
این سوال را بار دیگر از خودم پرسیدم...
حاضرم
سالها یک گوشه فقط به عکسِ تو زل بزنم
اما نگویم "دوستت دارم!"
این جمله گاهی میتواند
موجبِ "رفتن" شود...
عشق گاهی تمام
شادی ها را می بلعد...
راست اش من از رفتنِ تو میترسم!
حاضرم
یک عمر در حسرت تو باشم
اما نگویم
عاشق چشمانِت هستم...
دیدگاه ها (۲)

پدرم عقیده داشت:یه زن نیرومند، می تونه از یه مرد هم قوی‌تر ب...

‏معذرت خواهی شکستن غرور نیست..‏نمایش شعوره!

:شیرسرد به خوبی هضم نمیشود !شیرگرم با زنجبیل یا هل، بسیار مف...

:چرا با شیر ، شیرینی و شکر نخوریم ؟1- ویتامین های آن را کاهش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط