پارت ۹

ا/ت_بهوش اومد
چشماشو آروم باز کرد..
چشماش تار میدید"
جیمین_خبی
ا/ت از صدا جیمین ترسید و سریع نشست
ا/ت_عاخ سرممم
جیمین_چته مگ جن دیدی
ا/ت_ت ترسیدم خب ((سرفه کردن پشت سرهم))
جیمین ی لیوان آب ب ا/ت داد
جیمین_لازم نیس بری بیرون از اتاقت کار کنی
تا خب شی اجوما هم مواظبتع
جیمین از در رف بیرون
ا/ت ادای جیمینو و دراورد و دوباره دراز کشید خابش برد:

جیمین][
جیمین_کوک تصمیمو گرفتم ازدواج میکنم..

کوک_جیمین مطمئنی؟؟ازدواج ی چیز الکی نیس

جیمین_من بخاطر اون مهمونی کوفتی همه کار میکنم
کوک_با کی مخای ازدواج کنی؟
جیمین_نمیدونم
کوک_نمیدونی یا نمخای بگی:/
جیمین_هعف بنظرم ا/ت خبع

کوک_ااااا/تتتت
جیمین_اروم دهنتو ببند همه شنیدن فق برای سال باهاش ازدواج میکنم بعدش از زندگیم پرتش میکنم بیرون یادت رفته؟ ا/ت قراره بازیچه بشع
.
کوک_عا اوک ب ا/ت گفدی؟
جیمین_ن باید بهش بگم
شب]

جیمین و کوک ت اتاق ا/ت بودن

ا/ت _مشکلی پیش اومدع؟
کوک_ا/ت راستش یعنی چیزه ... چ
جیمین_اهعع ا/ت باید برای ی سال زنم شی همین
ا/ت_ود نمیفهمم
کوک_باید برای ی سال با جیمین ازدواج کنی

ا/ت_چرا دارین چرت میگین امکان ندرعع.
کوک_دارع
ا/ت_برین بیروننننن من اسباب بازی شما نیسدم
جیمین موهای ا/ت و گرفت و کشید
دختره هرزه فک نکن حالا ک بهت روی خوش نشون دادم دم در بیاری ن اینجا هرچی شد باید بگی چشم
ا/ت اشکش ریخ
کوک_جیمین دری چیکار میکنیی
جیمین موهای ا/ت و ول کرد و دستشو برد لای موهاش
ا/ت_(با هق) اگ قبول نکنم..

جیمین_ب قیمت کشته شدن پدرت"
دیدگاه ها (۱۰)

تک پارتی از شوگا

تک پارتی از موچی

تک پارتی از جیهوپ

تک پارتی از رزی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط