یک عده را باید حذف کرد، باید گذاشت دم در! یک جاهایی دیگر
یک عده را باید حذف کرد، باید گذاشت دم در! یک جاهایی دیگر دوست داشتنت خشک میشود. به کار نمی آید. نمیشود مدام سکوت کرد برای کسی که نمیفهمد یا خودش را زده به نفهمی!
مشکل اینجاست که آدمها فکر میکنند نمیشود دل کند. نمیشود رفت. آدم میتواند لبخند بزند، صحبت کند، باشد. در حالی که رفته است.
باور کن
میخندم
کنارت راه میروم
حالت را میپرسم
اما چمدان خیالم را بسته ام دیگر جانم.
یک جا همه چیز تمام میشود در حالی که سعی میکردی رو به راه اش کنی. فکر میکردی کارساز میشود. درست میشود.
نشد اما...
از یک جایی به بعد آدم دل اش میگیرد از بی حواسی ها... خسته میشود، دل میکند و دوستت دارم ها را میگذارد دمِ کوزه ی نداشته اش...
از یک جایی به بعد آدم ها با همه ی بود و نبودشان، با همه لبخندشان، خشت به خشت ماندنشان
تمام میشوند...
مشکل اینجاست که آدمها فکر میکنند نمیشود دل کند. نمیشود رفت. آدم میتواند لبخند بزند، صحبت کند، باشد. در حالی که رفته است.
باور کن
میخندم
کنارت راه میروم
حالت را میپرسم
اما چمدان خیالم را بسته ام دیگر جانم.
یک جا همه چیز تمام میشود در حالی که سعی میکردی رو به راه اش کنی. فکر میکردی کارساز میشود. درست میشود.
نشد اما...
از یک جایی به بعد آدم دل اش میگیرد از بی حواسی ها... خسته میشود، دل میکند و دوستت دارم ها را میگذارد دمِ کوزه ی نداشته اش...
از یک جایی به بعد آدم ها با همه ی بود و نبودشان، با همه لبخندشان، خشت به خشت ماندنشان
تمام میشوند...
۳.۲k
۲۶ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.