صدایت میزنم، سکوت میشنومنگاهت میکنم، چشم میبندیچه شد که دستهایمان اینگونه با فاصلهها انس گرفت؟چه شد که این گونه گمت کردم، گم شدمچه شد که گم شدیم؟اصلامن تورا گمت نکردم تو خودت رفتی