فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۱۰
فیک کوک دختر کوچولوی من پارت¹⁰
ویو کوک *
خاک تو سرت پسر آخه چه فکری با خودت کردی حالا چیکار کنم هوففف من اولین باره میفهمم ات پریود میشه لبتاپ_ لبتاپ کجاست آها اینجاس ( وقتی یک دختر پریود میشود چیکار باید کرد )
ویو ات *
زیر پتو بودم که کوک ام اومد زیر پتو رو به روم نشست چون زیر پتو بودیم نمیتونستم صورتشو رو واضح ببینم
ات : کوک من معذرت میخوام فقط اعصابم خرد بود...
یهو دستشو گذاشت روی لبام و انگشتشو آروم کشید روی لبم
کوک : لباست رو در بیار
وات فاخخخخخخخخ این چی میگه
ات : چی
کوک : میخوام ماساژت بدم در بیار
ات : ولی من سوتین نپوشیدم نمیخوام
کوک : ات من بدون سوتین دیدمت لوس نشو
بلند شدم من فقط یه تیشرت پوشیده بودم با شرتک آبی . تیشرت رو در آوردم اومد بین پاهام نشست روم خیلی بد بود هوفففف سینه هام جلوش بودن کوک خندید و گفت
کوک : از من خجالت میکشی ؟
ات : نه
خم شد و یه بوسه گذاشت روی سینه هام واتتتتتتتتت فاخخخخخخخخ داشت شکمم ماساژ میداد و سرش تو گردنم بود منم بغلش کرده بودم
کوک : ات ؟
ات : بله
کوک : خیلی درد داری ؟
ات : نه الان خوب شد
کوک : خوبه ( گردنشو بوسید )
ات : بنظرت اگه الان زنت خونه بود مارو تو این وضعیت میدید ناراحت نمیشد . بهتره یکم فاصله بگیریم ما فقط دوستیم
کوک یکم فاصلش گرفت و بعدش گفت
کوک : مهم نیست من ازت فاصله نمیگیرم ...
ویو کوک *
خاک تو سرت پسر آخه چه فکری با خودت کردی حالا چیکار کنم هوففف من اولین باره میفهمم ات پریود میشه لبتاپ_ لبتاپ کجاست آها اینجاس ( وقتی یک دختر پریود میشود چیکار باید کرد )
ویو ات *
زیر پتو بودم که کوک ام اومد زیر پتو رو به روم نشست چون زیر پتو بودیم نمیتونستم صورتشو رو واضح ببینم
ات : کوک من معذرت میخوام فقط اعصابم خرد بود...
یهو دستشو گذاشت روی لبام و انگشتشو آروم کشید روی لبم
کوک : لباست رو در بیار
وات فاخخخخخخخخ این چی میگه
ات : چی
کوک : میخوام ماساژت بدم در بیار
ات : ولی من سوتین نپوشیدم نمیخوام
کوک : ات من بدون سوتین دیدمت لوس نشو
بلند شدم من فقط یه تیشرت پوشیده بودم با شرتک آبی . تیشرت رو در آوردم اومد بین پاهام نشست روم خیلی بد بود هوفففف سینه هام جلوش بودن کوک خندید و گفت
کوک : از من خجالت میکشی ؟
ات : نه
خم شد و یه بوسه گذاشت روی سینه هام واتتتتتتتتت فاخخخخخخخخ داشت شکمم ماساژ میداد و سرش تو گردنم بود منم بغلش کرده بودم
کوک : ات ؟
ات : بله
کوک : خیلی درد داری ؟
ات : نه الان خوب شد
کوک : خوبه ( گردنشو بوسید )
ات : بنظرت اگه الان زنت خونه بود مارو تو این وضعیت میدید ناراحت نمیشد . بهتره یکم فاصله بگیریم ما فقط دوستیم
کوک یکم فاصلش گرفت و بعدش گفت
کوک : مهم نیست من ازت فاصله نمیگیرم ...
- ۱۶.۵k
- ۲۳ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط