دوست پسر دمدمی مزاج
پارت 34
رفتن مغازه و ات خرید کرد .
مجبور شدن برگردن خونه .
ات سریع رفت توی اتاقش و سریع یه قرص مسکن درآورد و با یه لیوان آب خورد .
جونگکوک آب گذاشت و گرم کرد ، ریخت توی کیسه آب گرم و رفت سمت ات .
ج : بیا اینو بزار روی شکمت خوب بشی .
ات : تو اینکارا رو از کجا بلدی ؟؟ با خنده .
ج : خب از هوش مصنوعی پرسیدم ! و از روی خجالت با دستش سرش رو خاروند .
ات زد زیر خنده و کیسه رو از کوک گرفت .
نشست روی مبل و کیسه رو گذاشت روی شکمش .
سرش رو گذاشت روی مبل و چشماشو بست .
جونگکوک یه پتو برداشت و انداخت روی ات .
ات مثل یه بچه گربه خوابیده بود .
ات گفته بود که وقتی پریود میشه خیلی درد تحمل میکنه .
جونگکوک تا حالا دوست دختر نداشت .
تجربه ای هم در مورد دخترا نداشت پس این مسائل براش ناآشنا بود و نمی دونست چطور باید باهاش روبرو بشه ، برای همین استرس ات رو داشت .
ادامه دارد ... .
رفتن مغازه و ات خرید کرد .
مجبور شدن برگردن خونه .
ات سریع رفت توی اتاقش و سریع یه قرص مسکن درآورد و با یه لیوان آب خورد .
جونگکوک آب گذاشت و گرم کرد ، ریخت توی کیسه آب گرم و رفت سمت ات .
ج : بیا اینو بزار روی شکمت خوب بشی .
ات : تو اینکارا رو از کجا بلدی ؟؟ با خنده .
ج : خب از هوش مصنوعی پرسیدم ! و از روی خجالت با دستش سرش رو خاروند .
ات زد زیر خنده و کیسه رو از کوک گرفت .
نشست روی مبل و کیسه رو گذاشت روی شکمش .
سرش رو گذاشت روی مبل و چشماشو بست .
جونگکوک یه پتو برداشت و انداخت روی ات .
ات مثل یه بچه گربه خوابیده بود .
ات گفته بود که وقتی پریود میشه خیلی درد تحمل میکنه .
جونگکوک تا حالا دوست دختر نداشت .
تجربه ای هم در مورد دخترا نداشت پس این مسائل براش ناآشنا بود و نمی دونست چطور باید باهاش روبرو بشه ، برای همین استرس ات رو داشت .
ادامه دارد ... .
- ۲۹.۸k
- ۱۸ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط