صبح روز تعطیل
صبح روز تعطیل
ویو جین
-بلند شید بلند شی هو هو(داد و صدای جاروبرقی)
+کدوم پدسگی داره صدا میکنهههههه
-منمممممم
+بگیر بکپ
-بریم خرید
+بریم(شق نشست)
-خخخخخخخخ
+من اماده شم
-اوکی
ویو یونگ رو
+رفتم سرویس بهداشتی و حموم کردم و روتین پوستیمو انجام دادم و کارای لازمو کردم و رفتم یه لباس نسبتا کوتاه پوشیدم و یه ارایش لایت کردم و رفتم پایین
+من اومدم
&خوش اومدی
×یونگ لباست
+میدونم میدونم ولی اینباررررر
-باشه بریم بچه ها
&بریم
راوی:سوار ون شدن و رفتن بازار که یونگ رو یه لباسی رو دید و نامی و تهیونگ و جین رو کشید و برد
+بیایددد
-وایستا دختر
+وایییی اینو ببین
&نه نه نه اصلا کوتاهه
+نزنمتا
×راست میگه کوتاهه
+تولوخدااااااا(کیوت و بغض)
-&× ایشششش باشه خودتو اینطوری نکن
+ملسییییی(بوسیدشون لپشونو)
-&×🤣🤣🤣
+اقا اینو حساب میکنید
؟بله ...میشه پونصد هزار وون
-اممم بفرمایید
+نه خودم حساب میکنم از پولم یکم دارم
&باشهه
+خب بفرمایید
؟به خوبی استفاده کنید
+ ممنون
...
-وایییی دستای هندسامم
+کم غر غر کن خو الان تو خونه ایم
-قبلش کجا بودیم
+بازار هیهی
-درد
+ایشششش من میرم توی اتاق
&باشه برو
ویو یونگ
+ رفتم توی اتاق دراز کشیدم که چشمام گرم سد خوابیدم ساعت چهار بود بلند شدم وایییی خاک ساعت هفت مهمونیه باید لباس انتخاب کنم
+بچه هاااااااا کمکککککک(عربده)
ویو ته
&داشتیم بازی میکردیم که یونگ عربده زد کمک
&نکنه اتفاقی افتاده
-واییی بدوووو
&چیشده
+می خوام لباس انتخاب کنم کمک لازم دارم
×گفتیم بلایی سرت اومده
+نبابااا بدوو
-ریدیم تو خودمون بعد تو.....
+بیاید باباااا
&اومدیم
+خب اینجا وایستید
+چطوره
&-×نه
+این
&نه
+این
-خیر
+این
×نه
+😭😭😭
+این
-&×......
+بچه هااا
&خ..خیلی خوبه
+مرسی حالا گمشید باید برم اماده شم
&دختره خیره سر
-سلیطه
×روانی
+عرررر مامی همشون ریختن سرم
-چیششش
+گمشیددددد(داد)
×بریم تا خودشو نکشت
-هوممممم
ساعت ۶:۵۹
+خب من میرممم
-برو به سلامت
&بایی
×چیزی شد زنگ بزن.
ویو جین
-بلند شید بلند شی هو هو(داد و صدای جاروبرقی)
+کدوم پدسگی داره صدا میکنهههههه
-منمممممم
+بگیر بکپ
-بریم خرید
+بریم(شق نشست)
-خخخخخخخخ
+من اماده شم
-اوکی
ویو یونگ رو
+رفتم سرویس بهداشتی و حموم کردم و روتین پوستیمو انجام دادم و کارای لازمو کردم و رفتم یه لباس نسبتا کوتاه پوشیدم و یه ارایش لایت کردم و رفتم پایین
+من اومدم
&خوش اومدی
×یونگ لباست
+میدونم میدونم ولی اینباررررر
-باشه بریم بچه ها
&بریم
راوی:سوار ون شدن و رفتن بازار که یونگ رو یه لباسی رو دید و نامی و تهیونگ و جین رو کشید و برد
+بیایددد
-وایستا دختر
+وایییی اینو ببین
&نه نه نه اصلا کوتاهه
+نزنمتا
×راست میگه کوتاهه
+تولوخدااااااا(کیوت و بغض)
-&× ایشششش باشه خودتو اینطوری نکن
+ملسییییی(بوسیدشون لپشونو)
-&×🤣🤣🤣
+اقا اینو حساب میکنید
؟بله ...میشه پونصد هزار وون
-اممم بفرمایید
+نه خودم حساب میکنم از پولم یکم دارم
&باشهه
+خب بفرمایید
؟به خوبی استفاده کنید
+ ممنون
...
-وایییی دستای هندسامم
+کم غر غر کن خو الان تو خونه ایم
-قبلش کجا بودیم
+بازار هیهی
-درد
+ایشششش من میرم توی اتاق
&باشه برو
ویو یونگ
+ رفتم توی اتاق دراز کشیدم که چشمام گرم سد خوابیدم ساعت چهار بود بلند شدم وایییی خاک ساعت هفت مهمونیه باید لباس انتخاب کنم
+بچه هاااااااا کمکککککک(عربده)
ویو ته
&داشتیم بازی میکردیم که یونگ عربده زد کمک
&نکنه اتفاقی افتاده
-واییی بدوووو
&چیشده
+می خوام لباس انتخاب کنم کمک لازم دارم
×گفتیم بلایی سرت اومده
+نبابااا بدوو
-ریدیم تو خودمون بعد تو.....
+بیاید باباااا
&اومدیم
+خب اینجا وایستید
+چطوره
&-×نه
+این
&نه
+این
-خیر
+این
×نه
+😭😭😭
+این
-&×......
+بچه هااا
&خ..خیلی خوبه
+مرسی حالا گمشید باید برم اماده شم
&دختره خیره سر
-سلیطه
×روانی
+عرررر مامی همشون ریختن سرم
-چیششش
+گمشیددددد(داد)
×بریم تا خودشو نکشت
-هوممممم
ساعت ۶:۵۹
+خب من میرممم
-برو به سلامت
&بایی
×چیزی شد زنگ بزن.
- ۴.۰k
- ۲۴ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط