چه خوب بود اگر آدم در نهایت اندوه و خشم،
چه خوب بود اگر آدم در نهایت اندوه و خشم،
چشمهاش را میبست و وقتی میگشود، خود
را در کلبهای امن، دور، تنها و آرام مییافت و تا
میرفت فکر کند که پیش از این کجا بوده و
چقدر اندوه در سینه داشته، نسیم خنکی
میوزید و حواسش را از تمام دلواپسیهای
جهان پرت میکرد...
چه خوب بود اگر آدم میتوانست هرکجای
جهان که کم آورد و دلیلی برای ادامه نیافت،
اوضاع و موقعیت و اتفاقات و آدمها را مطابق
میل و ارادهی خودش عوض کند و چه خوب
میشد اگر عمر اندوه و رنجهای آدمی کوتاه بود ...
چه خوب بود اگر آدم در نهایت اندوه و خشم،
چشمهاش را میبست و وقتی میگشود، خود
را در کلبهای امن، دور، تنها و آرام مییافت و تا
میرفت فکر کند که پیش از این کجا بوده و
چقدر اندوه در سینه داشته، نسیم خنکی
میوزید و حواسش را از تمام دلواپسیهای
جهان پرت میکرد...
چه خوب بود اگر آدم میتوانست هرکجای
جهان که کم آورد و دلیلی برای ادامه نیافت،
اوضاع و موقعیت و اتفاقات و آدمها را مطابق
میل و ارادهی خودش عوض کند و چه خوب
میشد اگر عمر اندوه و رنجهای آدمی کوتاه بود ...
۱.۷k
۱۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.