هیچ می دانی

هیچ می دانی 
عکس هایی که از خودت 
می فرستی برایم
پر استرس ترین اتفاق زندگی منند ؟

عکس هایی که 
یکی پس از دیگری 
در حافظه ی گوشی سیو می کنم 
بی آنکه درست نگاهشان کنم

حتی در خاطرم نمانده 
که توی آن عکس برفی
شال گردن انداخته بودی یا نه
یا توی آن عکس ظهرِ تابستانی ات 
عینک دودی به چشم داشتی یا نداشتی

فقط به طرز احمقانه ای 
خودم را عذاب می دهم که :
حالا که «من» این عکس ها را نینداخته ام،
نکند عکاس، «او» باشد ؟!
دیدگاه ها (۱)

زندگی‌ مثل گوزنی استکه فکر می‌کند تو درختی هستی‌که شاخ‌هایش ...

ببخشید،قلب من انگار،حوالی بی تفاوتی شما،دارد جان می دهد!تنها...

بچه گیهای ما پر می شود از آدم بزرگ‌هایی‌ که فکر می‌‌کنند و ف...

غمگینیشبیه ولی‌عصر.. در عصرهاکه دلش به زورِ عـــابرانی هم که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط