Part

Part 42
deep wound = زخم عمیق

_باشه الان میام خودم میبرمت

جونگکوک به سمتت اومد و تورو بغل کرد و مسیرشو به سمت پله ها تغییر داد

+کی میریم آزمایش بدیم؟

_بعد از ناهار

با جونگکوک رفتید پایین و با میزی که تزیین شده بود و کلی غذاهای خوشمزه مواجه شدی

+اینارو کی درست کردهههههه؟

_من

+پس خانم لی چی؟

_امروز همشون مرخص کردم رفتند

+وااای خدا باورم نمیشه چقد با سلیقه بودیییی

با جونگکوک غذاتونو خوردید و آماده شدید تا برای آزمایش برید دکتر (استایل ا/ت و جونگکوک رو اسلاید بعد میزارم)

بعد از چند مین رسیدید و بعد از پارک ماشین پیاده شدید و طبق نوبت وارد اتاق دکتر شدید

دکتر : حدودا ۵ دقیقه دیگه جواب آزمایشتون میاد ،
خانم ا/ت تو این چندروز احساس حالت تهوع یا سنگینی داشتید؟

+نه نداشتم

دکتر : احساس سردرد و دل‌درد چی؟

+هیچ علائمی نداشتم

دکتر : پس باید صبر کنیم جواب آزمایشتون بیاد ، خودتون دوست دارید باردار باشید؟

تو و جونگکوک همزمان با ذوق باهم گفتید بلههه

همینطور دکتر داشت حرف میزد که جواب آزمایشتون رو آوردن

دکتر : خوب بزار ببینم

دکتر نگاهی به برگه انداخت و عینکشو درآورد و گذاشت کنار

+خوب چیشد؟

دکتر : متاسفم که اینو میگم ولی جواب منفیه شما باردار نیستید......
دیدگاه ها (۳۲)

Part 43deep wound = زخم عمیقدکتر : متاسفم که اینو میگم ولی ج...

پارت آخر

Part 41deep wound = زخم عمیقدکتر : حال خانم ا/ت خوبه ولی متا...

Part 40deep wound = زخم عمیق#در هر صورت کشتن تو اولویته ، آم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط