جانا بجز از عشق تو دیگر هوسم نیست

جانا بجز از عشق تو دیگر هوَسم نیست
سوگند خورَم من ، که بجای تو کَسم نیست

امروز منم عاشق بی مونس و بی‌یار
فریاد همی خواهم و فریاد رسَم نیست

در عشق نمی‌دانم درمانِ دلِ خویش
خواهم که کنم صبر ولی دست رسَم نیست

خواهم که به شادی نفسی با تو برآرم
از تنگ دلی جانا ، جای نفسم نیست

#سنایی
دیدگاه ها (۳)

.دلم به خاطر تو ، دم به دم بهانه میگیرد بهانه بهر تو این د...

ح : گرچه دُشوار است امّا بی صدایی بِهتر است!بی خیالت!...دوری...

NHRرفتنت را دوست دارم از نشستن بیشتردوست دارم دست من باشد به...

NHRاگر رندی و می نوشی بیا میخانه ای داریموگر تو عشق می بازی ...

حمزه فلاح

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط