دلم میخواست جای آن گنجشکی بودم که اول صبحها جیک جیک

💮💮 دلم می‌خواست جای آن گنجشکی بودم که اول صبح‌ها جیک جیک کنان از این شاخه به آن شاخه می‌پرد و با اشتیاقی دلپذیر، دنبال دانه می‌گردد.
دلم می‌خواست جای آن مورچه‌ای بودم که زیر نور آفتاب، سرخوشانه قدم می‌زند و از اوضاع و احوال جهان و آدم‌ها بی‌اطلاع است.
دلم می‌خواست جای آن درختی بودم که هر سال پاییز، برگ‌هایش را به شوق بهار، می‌تکانَد و هر سال بهار زیباتر از سال قبل، جوانه می‌زند.
دلم می‌خواست جای ماه بودم و می‌تابیدم، جای خورشید بودم و می‌درخشیدم، جای مریخ بودم و می‌چرخیدم.
دلم می‌خواست گُل بودم و خسته که می‌شدم، یک نفر عاشق مرا می‌چید و به دست‌های معشوقه‌اش می‌سپرد و من لابلای باشکوه‌ترین اتفاق جهان، تمام می‌شدم...
دلم می‌خواست چیزهای دیگری بودم، دلم می‌خواست جای دیگری بودم...💮💮

#نرگس_صرافیان_طوفان
دیدگاه ها (۰)

❄❄ بعد از عشق همه چیز برایم زمستان استآسمانی که گهواره ی ابر...

💮💮 امیدوارم خداوند رنگین‌کمانی به ازای هر طوفانلبخندی به‌ از...

🌹🌹 گاهیلحظه‌هايم از تو لبريز ميشوداز احساسم سر ميرویو فضای خ...

❤❤ همیشه قدم‌های“انسان‌های‌ مهربان” گل‌ریزان استبه هر کجا می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط