انقد الکل خورده بود نمیتونست رو پاهاش وایسه، سوارش کردم،
انقد الکل خورده بود نمیتونست رو پاهاش وایسه، سوارش کردم، گوشیشو دراورد دیدم داره یه چیزایی تایپ میکنه، حالش بد شد ماشینو نگه داشتم وقتی داشت پیاده میشد گوشیش افتاد ورداشتم دیدم برا یکی نوشته: "بدون تو غرق شدم تو دنیایی که ازش بیزار بودم."
تازه اونجا بود که فهمیدم آدما چرا بدمیشن :)
تازه اونجا بود که فهمیدم آدما چرا بدمیشن :)
۸.۲k
۰۶ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.