با کلیدی اگر میآیی

با کلیدی اگر می‌آیی
تا به دست خود از آهن تفته قفلی بسازم
گر باز می‌گذاری در را
تا به همت خویش
از سنگ؛ پاره سنگ دیواری برآرم...
باری دل در این برهوت
دیگر گونه چشم اندازی می‌طلبد!
#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۹)

دلبر صنمی‌شیرین شیرین‌صنمی دلبرآذر به دلم برزد ...

کنم حاجت از هر کسی جستجویچو یابم تو بخشنده باشی نه اویتو مست...

می‌بست عهدِ الفت و می‌گفت زیرِ لبڪاین شمع بین، معاملہ با باد...

بہ ڪجا مے روے اے علت باریدن شعراندڪے صبر غزل بے تو دلش مے گی...

𝑭𝒓𝒐𝒎 𝒎𝒚 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕 ::part¹⁵"روی تخت دراز کشیدو به سقف خیره شد..خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط