پارت ۱۹
دیا: من و اری نشسته بودیم که یه زنه اومد گف میخوام عکس بندازم گفتم بفرمایید رفت سمت اری گفت میشه اول با شما عکس بندازمم،، نه نمیشه بیا اینور عکس بنداز
اری: زنه عکش رو انداخت و رفت،، غیرتی شدی
دیا: نباید میشدم
اری: ببخشید
دیا: بخشیدم حالا گوشیت رو بده عکس بندازم
اری: باش
دیا: رفتم تو گوشی اری گالریش رو گشتم بعد رفتم تو وات اپ دیدم قربون یکی رفته زنگ زدم بهش زنه برداشت و گف الو سلام قربونت برم منم گوشی پرت کردم سمت اری و حلقه رو درآوردم و گفتم کات
اری: وای نه دیا دیا
دیا: اری من و تو از این به بعد یه غریبه ایم خداحافظ آقای کاشی
اری: دیا دیا غلط کردم
دیا: زنگ زدم نیکا اومد خونه ما براش تعریف کردم چی شد برای اونم همین اتفاق افتاده بود باهاش نقشه چیدم تا پسرا رو اذیت کنیم،، من میرم با رضا رل میزنم
نیک: باش منم با امیر روز برای پسرا نقشه روتوضیح دادیم و رفتیم سراغ نقشه
محر: رفتم پیش اری و متی حالشون خیلی بد بود متی تو یه روز ۹تا پاکت سیگار کشیده بود خداروشکر ارسلان میفهمید ۴تا پاکت کشیده بود
اری: حالم خوب نبود داشتم میمردم فکر دیا از سرم میرفت بیرون متی رو نگا میکردم دوباره حالم بد میشد فقط سیگار حالم رو خوب میکرد که اونم ضرر داشت
محر: دلم نیومد بهشون بگم اون دوتا چیکار کردن (نقشه رو نه اینکه رل زدن)
متی: فشارم افتاده بود نمیتونسم هیچ کاری کنم
برید تو خماری
۳۰ کام
اری: زنه عکش رو انداخت و رفت،، غیرتی شدی
دیا: نباید میشدم
اری: ببخشید
دیا: بخشیدم حالا گوشیت رو بده عکس بندازم
اری: باش
دیا: رفتم تو گوشی اری گالریش رو گشتم بعد رفتم تو وات اپ دیدم قربون یکی رفته زنگ زدم بهش زنه برداشت و گف الو سلام قربونت برم منم گوشی پرت کردم سمت اری و حلقه رو درآوردم و گفتم کات
اری: وای نه دیا دیا
دیا: اری من و تو از این به بعد یه غریبه ایم خداحافظ آقای کاشی
اری: دیا دیا غلط کردم
دیا: زنگ زدم نیکا اومد خونه ما براش تعریف کردم چی شد برای اونم همین اتفاق افتاده بود باهاش نقشه چیدم تا پسرا رو اذیت کنیم،، من میرم با رضا رل میزنم
نیک: باش منم با امیر روز برای پسرا نقشه روتوضیح دادیم و رفتیم سراغ نقشه
محر: رفتم پیش اری و متی حالشون خیلی بد بود متی تو یه روز ۹تا پاکت سیگار کشیده بود خداروشکر ارسلان میفهمید ۴تا پاکت کشیده بود
اری: حالم خوب نبود داشتم میمردم فکر دیا از سرم میرفت بیرون متی رو نگا میکردم دوباره حالم بد میشد فقط سیگار حالم رو خوب میکرد که اونم ضرر داشت
محر: دلم نیومد بهشون بگم اون دوتا چیکار کردن (نقشه رو نه اینکه رل زدن)
متی: فشارم افتاده بود نمیتونسم هیچ کاری کنم
برید تو خماری
۳۰ کام
۲۳.۱k
۲۳ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.