فیک ته
فیک ته
ات و سانا رفتن پاساژ
ویو ته
ات سانا رفتن که دیدم یهو لیا اومد
لیا : ددی مثل اینکه رفتی یه هر... اوردی جای من
ته: خفه اسم خودتو رو زن من نزا
لیا: چی.... زن
لیا: من زن تو هم نه اون
ته: ات زنه من زندگی منه
لیا: من زندگیتم نه ات فهمید
ته: صداتو برا من بالا نبر اگه هم میبینی گذاشتمت تو شرکت بمونی گفتم بدبخت بیچاره ای خرد خوراکتو بدم وگرنه دلی لی ندارم نگهت دارم
لیا: باشه اقای کیم میبینی.. میبینی
ته: برو بیرون
لیا: ...
ته: گفتم برو بیرون( با داد )
لیا: بدون هیچ حرفی رفت
ویو ات
با سانا رفتیم خرید من یه لباس خیلی قشنگ دیدم رفتم خریدمش سانا هم رفتیم داخل یه چیزی به چشمش خورد رفت خرید
رفتم یکم لوازم ارایشی بخرم
بعد رفتم کفش خریدم
از اونجا یه بستنی خریدم
سانا هم رفت لباس گرفت کفش گرفت لباس بچه گرفت اسباب بازی بچه گرفت
یه عطرم گرف
من همینطور برگشتم شرکت ته رو دیدم
ات: سلام ددی
ته: سلام بیبی
ات: رفتیم خرید کردیم اومدیم
سانا: سلام بانی
کو کی:سلام بیبی چی خریدی
سانا: کیف کفش لباس عطر برا هین سوک هم خریدم( عزیزان حافظه ادمینتون رو ماهی خورده )
کوکی: خوب کردی اگه شد فردا هم بریم منو ته لباس بخریم
ته: اره
ات و سانا: اره خوبه
ته: خب من و کوک کم کم وسایلمونو جمع میکنیم که دیگه راه بیفتیم بریم
کوک ته وسایلشونو جمع کردن من سانا هم وسایلمون دادیم یه تهکوک که برامون ببرن تو ماشین
بیا پایین
پایین تر
وسایلو بردن
ات : ته کوکی میشه برامون از بیرون غذا بخرید دلم هوس کورن داگ همبر گر پیتزا کرده
ته کو: باشه
ات و سانا: هورا
وای به حال هرکی بگه کم نوشتم
شرطا
۱۱ تا لایک
۴ کام
گودبای
ات و سانا رفتن پاساژ
ویو ته
ات سانا رفتن که دیدم یهو لیا اومد
لیا : ددی مثل اینکه رفتی یه هر... اوردی جای من
ته: خفه اسم خودتو رو زن من نزا
لیا: چی.... زن
لیا: من زن تو هم نه اون
ته: ات زنه من زندگی منه
لیا: من زندگیتم نه ات فهمید
ته: صداتو برا من بالا نبر اگه هم میبینی گذاشتمت تو شرکت بمونی گفتم بدبخت بیچاره ای خرد خوراکتو بدم وگرنه دلی لی ندارم نگهت دارم
لیا: باشه اقای کیم میبینی.. میبینی
ته: برو بیرون
لیا: ...
ته: گفتم برو بیرون( با داد )
لیا: بدون هیچ حرفی رفت
ویو ات
با سانا رفتیم خرید من یه لباس خیلی قشنگ دیدم رفتم خریدمش سانا هم رفتیم داخل یه چیزی به چشمش خورد رفت خرید
رفتم یکم لوازم ارایشی بخرم
بعد رفتم کفش خریدم
از اونجا یه بستنی خریدم
سانا هم رفت لباس گرفت کفش گرفت لباس بچه گرفت اسباب بازی بچه گرفت
یه عطرم گرف
من همینطور برگشتم شرکت ته رو دیدم
ات: سلام ددی
ته: سلام بیبی
ات: رفتیم خرید کردیم اومدیم
سانا: سلام بانی
کو کی:سلام بیبی چی خریدی
سانا: کیف کفش لباس عطر برا هین سوک هم خریدم( عزیزان حافظه ادمینتون رو ماهی خورده )
کوکی: خوب کردی اگه شد فردا هم بریم منو ته لباس بخریم
ته: اره
ات و سانا: اره خوبه
ته: خب من و کوک کم کم وسایلمونو جمع میکنیم که دیگه راه بیفتیم بریم
کوک ته وسایلشونو جمع کردن من سانا هم وسایلمون دادیم یه تهکوک که برامون ببرن تو ماشین
بیا پایین
پایین تر
وسایلو بردن
ات : ته کوکی میشه برامون از بیرون غذا بخرید دلم هوس کورن داگ همبر گر پیتزا کرده
ته کو: باشه
ات و سانا: هورا
وای به حال هرکی بگه کم نوشتم
شرطا
۱۱ تا لایک
۴ کام
گودبای
۱۱.۳k
۲۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.