عطر صدای تو دلتنگم می کندانگار پرتقالی را بارها چیده امدوباره بچینمو منتظر باشمعده ای برای شکستن شاخه هایم بیایند...صدای توپونه ای خشک استدر دستانمکه هر چه بیشتر خُردش می کنمبیشتر عطرش زندگی را برمی دارد.