بعد تو رفتم و یک گوشه گم و گور شدم

بعد تو رفتم و یک گوشه گُم و گور شدم
از تو و از همه‌ی خلق خدا دور شدم

چشمه بودم خوش و شادان و گوارا بودم
حال از چشم تو افتاده ام و شور شدم

بی تو آنقدر غریبم که جدا از همه ام
پیش چشمِ همگان وصله‌ی ناجور شدم

آتشی ساختی و سوخته ای جان مرا
بوسه ای بر لب آتش زدم و نور شدم

بعد من قصه‌ی پروانه فراموش شده
جایش اما مَنِ دلسوخته مشهور شدم

دیدم اینگونه تو خوشبخت تری دور شدم
کاش یک روز بفهمی به چه مجبور شدم

✍️ محمد فرخ‌طلب فومنی
📚 حریر و عطر بهار
@farrokhtalab
.
#محمد_فرخ_طلب_فومنی #شاعر #شعر #ادبیات #شعرفارسی #شعرعاشقانه #غزل #عاشقانه #شعر_عاشقانه #شعر_ناب #بعد_تو #خدا #غریب #عاشق #معشوق #آتش #بوسه #نور #دلسوخته #شعرا #شاعران
دیدگاه ها (۷)

دل بستم و عشق است همین تاب و تبش راهم درد از او دیده ام و هم...

دلبسته نبوده ام نه بر این و نه آناما تو کمی کنار این خسته بم...

برای قصه ای که ساختی پایان نیاوردیسلام ای ابر نازا! پس چرا ب...

دمی کنار تو هرکس اگر قدم بزندنفس کشد پس از آن دم که از تو دم...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۳۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط