سفید تر از برف :)(: سیاه تر از خاکستر p9

#درخواستی
#فیلیکس
#چند_پارتی




فیلیکس = //دست سوفیا رو میگیره و مانع رفتنش میشه//
ولی واقعا کنجکاوم که ببینم..میتونی تو چشمام نگاه کنی و بهم بگی دوستم داری..

//فیلیکس یه نگاهی به دور و برش میکنه و میبینه بادیگار ها و خدمتکار ها تو حیاط هستن پس جای مناسبی برا اعتراف کردن نبود...یه حرکت غیر منتظره میزنه و سوفیا رو براید استایل بغل میکنه و به اتاقش میبره در رو قفل میکنه رو به سوفیا وایمیسته و اروم به سمتش قدم برمیداره//

فیلیکس= خب منتظرم نمیخوای چیزی بگی

سوفیا= اممممممممم خب...راستش من مطمئن نیستم...ولی خب احساس میکنم یه حسایی نسبت بهت دارم..

فیلیکس = و اسم اون حس چیه ...

سوفیا = عشق...

فیلیکس = میگم بیا مطمئن شیم ..که ایا این حس بینمون واقعیه یا نه ...ولی قبلش اجازه دارم ماسکتو از روی صورتت بردارم

سوفیا=//کمی سکوت میکنه ولی//اوهوم
//فیلیکس اروم دستشو سمت ماسک سوفیا میبره و ماسک رو از روی صورت سوفیا بر میداره...برای چند دقیقه محو زیبایی صورت سوفیا میشه//

فیلیکس =چطور دلت اومد تو اینهمه مدت بخاطر یه زخم کوچیک اینهمه زیبایی رو ازم مخفی کنی...// دستشو اروم به سمت صورت سوفیا میبره و نوازش بار لمسش میکنه...که چشماش میوفته به لب های سوفیا و دیگه نمیتونه نگاهشو برداره//

فیلیکس= خب پس بیا مطمئن شیم که حس بینمون واقعیه یا نه
سوفیا = اما چجور....
//حرف سوفیا با قرار گرفتن لب های فیلیکس روی لب های خودش نصفه میمونه...بر خلاف انتظارات فیلیکس سوفیا سریعا همکاری کرد//

END

اگه این پست حمایت نشه، این آخرین فعالیت من خواهد بود♡
دیدگاه ها (۴۳)

600 تایی شدیم :)))))

BOYS | | PLENIT

سفید تر از برف :)(: سیاه تر از خاکستر p8

سفید تر از برف :)(: سیاه تر از خاکستر p7

میکنه و میگه تهیونگ: بیبی داری عصبیم میکنی خونه من نه خونمون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط