پارت۳۳

شاید باورتون نشه ولی من عاشق کسی شدم که دنبال انتقام از پدر نمادین من بود رو تخت دراز کشیده بودم که با تکون دادن تخت توسط لیام چشمامو باز کردم بهم نگاه شرمنده ای کرد و گفت
-ببخشید ولی اینو بدون که اگه حس انتقام نبود من هرگز به تو نزدیک نمی‌شدم
-چی داری میگی؟
-یادته ازت پرسیدم که اگه کسیو دوست داشته باشی و خوانوادتو بکشه چیکار میکنی گفتی ولش میکنی درسته؟
-اره درسته
- میشه حالا منو ول نکنی
-تو که منو دوست نداری و اینکه اون پدرم نبود و تو هم نکشتیش
-چرا کشتمش یعنی ادمام کشتنش
-جالبه خب که چی
-میتونم کمکت کنم دنبال پدر واقعیت بگردی
-نمیشع خیلی وقت پیش پیدا شده بود
-کیه پدر واقعیت ؟
_اون عمومه
-یعنی میگی
-اره اون با مادرم رابطه پنهانی داشته من از این موضوع باخبر بودم حتی از عشقشون
-چی میگی متوجه نمیشم وقتی اون میگه من پدرت نبودم چطور تو عمو داشتی؟
-برات تعریف میکنم به شرطی که تو هم قشنگ برام تعریف کنی که چه انتقامی بوده
-اوکی بگو جوجه
دیدگاه ها (۰)

پارت اول داستان فقط منو تو

میخوام توی چند پارت جمع کنم این داستانو کسل کننده شده

پارت ۳۲

بچه ها یه رمان هست واسه یکی از دوستای قدیمیمه

پارت دوم خندیدن ماه 🌚🌙✨

عشق چیز خوبیه پارت ۱۱که یهو پدر لوسیفر اومد و تفنگ رو سمت من...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط