اولين بار كه ميخواستن اتاقمو جدا كنن بابام اومد گفت
اولين بار كه ميخواستن اتاقمو جدا كنن بابام اومد گفت
از هیچی
نترس،ازتنهایی،تاریکی،جن،روح،
پیرزن موقرمزی که تو کمده...نترسیا! آفرین..
بعدم رفت :|😶🤭
از هیچی
نترس،ازتنهایی،تاریکی،جن،روح،
پیرزن موقرمزی که تو کمده...نترسیا! آفرین..
بعدم رفت :|😶🤭
۴.۳k
۰۲ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.