پرسیدرفیقی که مراجای سوال است

پرسیدرفیقی که مراجای سوال است

ازبعدحسین آنکه شهنشاه جمال است

مبهوت وقارش شرف دشت وجمال است

این گریه وشیون که برهرماه وبه سال است

سِیرحکمی است یاکه فقط خواب وخیال است

پیری برسیدونظری کردبه لبخند

فرمودکه ای عاقل روشن ودل ودلبر

"مجنون"نشدی تاکه بدانی که دراین بند

باالله که دراین عرصه بسی جای ملال است

دیوانگی عشق حسین عین کمال است

_____________________
به یادزنده یادسیدجوادذاکرطباطبایی

#صدرالدین
دیدگاه ها (۱)

باید امشب بروم. باید امشب چمدانی را که به اندازه پیراهن تنها...

می روم اگرچه بی تو یک چمدان خاطره دارماز تو...

الله (خداوند)اسم مبارک « الله » چهار حرف است هرگاه همزه را ا...

چه متن قشنگیه !قوی کسی است که,نه منتظر میماند کسی خوشبختش کن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط