کاش یک شب خدا بپذیرد دعوت مرا به میهمانی دلم

کاش یک شب خدا بپذیرد دعوت مرا به میهمانی دلم
بنشیند روبروی من
نگاهم کند، نگاهش کنم
دستانم را بگیرد و لبخندی از مهر بر نگاهم بریزد
شروع کند به گفت و گو...
وجب به وجب، دلم را بازخوانی کند
از غصه هایم بگویم
از آرزوها و دلتنگی هایم
از راز بی نشان دلم
و من سر تا پا گوش شوم به اشاره ای از جانبِ او
که بِکِشد مرا در آغوشش و بگوید در گوشم
نگرانی هایت بیجاست
غصه هایت همشان میگذرد
میشود دنیا بر وفق مراد تو به نگاهی از جانب من و من آرام شوم از حضور و نجوای دلآرام او...!
دیدگاه ها (۴)

اسفند ، اردیبهشتی ترین حالتِ زمستان است ... از همان ماه هایِ...

#دخترونه_مُد

بانوی من!اگر دست من بودبرایت پایتختیدر گوشه‌ی زمان می‌ساختمک...

پشیمان اسـت هرکس عشق راپنهان نگه دارد پشیمان ترکسی که عشق خو...

کاش یک شب خدا بپذیرد دعوت مرا به میهمانی دلمبنشیند روبروی من...

زندگی را طعم لب های تو گیرا می کندعطر یاد تو دلم را غرق رویا...

تقدیم بانثار عشق خدمتِ جانانم:❤🌹زندگی را طعم لب های تو گیرا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط