مرا به بازوان خویش

مرا به بازوانِ خویش
چون اسیری
که از تو آمرزش می‌خواهد
فروگیر...
#محمود_درویش
دیدگاه ها (۳)

این گل‌هاکه من آراسته‌ام،تو را سلام می‌گویند؛هزاران بار!برای...

تو به من دست می‌زنی و مندر سپیده‌دمِ نخستین چشم‌گشوده‌گی‌یِ ...

‌من ندارم سرِ یأسبا امیدی که مرا حوصله داد... #احمد_شاملو

در باغِ راز و خلوتِ مردِ کدام عشقدر رقصِ راهبانه‌ی شکرانه‌ی ...

در غیاب تو کسی شاد ندیده است مراکسی از فکر تو آزاد ندیده است...

خدا مرا از بهشت راند و از زمین ترساند شما مرا از زمین راندید...

🌤  .         به من بتاب!           که سنگِ سردِ درّه‌ام     ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط