چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردم

#چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردم
چو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردم

👤 شهریار
دیدگاه ها (۱)

#دلا! ز هجر مکن ناله، زان که در عالمغم است و شادی و خار و گل...

#هرگز از یاد من خسته فراموش نشدآنکه هرگز نتواند که مرا یاد ک...

#هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بوددر کار خیر حاجت هیچ استخا...

#گر بود شایستهٔ غم خوردن تو جان مناین نصیب از دولت عشق تو بس...

چو بستی در به روی من به کوی صبر رو کردمچو درمانم نبخشیدی به ...

جیمین فیک زندگی پارت ۵۵#

بهرام:خدایا…غلط کردم.خیلی باهات بد حرف زدم،خیلی عصبانیت و خش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط