اسم فرشته کوچولو من
اسم: فرشته کوچولو من
پارت ۱
[ویو راوی]
دخترکی که برای در آوردن مخارج خودش و پدر بزرگش
کل زندگیش در حال دوندگی بوده
چی میشه که این دخترک با مافیا بی رحم آشنا بشه
مافیایی که با نگاه سردش بدنت به لرزه میفته
چی میشه اون نگاه سرد به نگاهی شیرین تبدیل بشه
ولی فقط برای دخترک....
[ویو هارین]
یک روز دیگه با کلی کار .....
سریع می دویدم با تمام توان می دویدم
که بالاخره به مکان رسیدم
پا تند کردم وارد شدم
با دستپاچگی به چشمای ریس زل زدم
هارین: ببخشید که دیر شد معزرت می خوام
با اخم بزرگی نگام کرد
& این بار اولت نبوده...این دفعه آخر باشه وگرنه اخراج میشی الانم برو سر کارت
به نشونه احترام خم شدم
هارین: ممنون ناامیدتون نمی کنم
سریع به سمت رخت کن رفتم لباسم عوض کردم
گارسون بودن داخل رستوران به این بزرگی به شدت سخته
پول قابل توجه ای هم نداره
اههه چطور این ماه کرایه خونه پدربزرگ بدم
اگه میومد پیش من یکم از مشکلات کمتر می شد
اههه بهتره سریع شروع کنم وگرنه این دفعه اخراج میشم
غرق کار شدم
--------------
یهو گوشیم زنگ خورد
شماره ناشناس بود
جواب دادم
[مکالمه تماس]
هارین: بفرمایید
@ هارین من همسایه پدر بزرگتم....حالش خوب نیست خودت برسون
و قطع کرد
با دستپاچگی سریع به سمت رخت کن رفتم و لباسم عوض کردم
سریع از پله ها بالا رفتم اتاق ریس در زدم وارد شدم
هارین: ریس ببخشید بابازرگم حالش خوب نیست میشه سریع برم بیام
یکم اخم کرد ولی
& برو فقط سریع
تشکر کردم و سریع از اتاق خارج شدم با سرعت نور از پله ها پایین رفتم
با سرعت داشتم از رستوران می رفتم بیرون که با یکی برخورد کردم بدون که
نگاش کنم عذر خواهی کردم دویدم
پارت ۱
[ویو راوی]
دخترکی که برای در آوردن مخارج خودش و پدر بزرگش
کل زندگیش در حال دوندگی بوده
چی میشه که این دخترک با مافیا بی رحم آشنا بشه
مافیایی که با نگاه سردش بدنت به لرزه میفته
چی میشه اون نگاه سرد به نگاهی شیرین تبدیل بشه
ولی فقط برای دخترک....
[ویو هارین]
یک روز دیگه با کلی کار .....
سریع می دویدم با تمام توان می دویدم
که بالاخره به مکان رسیدم
پا تند کردم وارد شدم
با دستپاچگی به چشمای ریس زل زدم
هارین: ببخشید که دیر شد معزرت می خوام
با اخم بزرگی نگام کرد
& این بار اولت نبوده...این دفعه آخر باشه وگرنه اخراج میشی الانم برو سر کارت
به نشونه احترام خم شدم
هارین: ممنون ناامیدتون نمی کنم
سریع به سمت رخت کن رفتم لباسم عوض کردم
گارسون بودن داخل رستوران به این بزرگی به شدت سخته
پول قابل توجه ای هم نداره
اههه چطور این ماه کرایه خونه پدربزرگ بدم
اگه میومد پیش من یکم از مشکلات کمتر می شد
اههه بهتره سریع شروع کنم وگرنه این دفعه اخراج میشم
غرق کار شدم
--------------
یهو گوشیم زنگ خورد
شماره ناشناس بود
جواب دادم
[مکالمه تماس]
هارین: بفرمایید
@ هارین من همسایه پدر بزرگتم....حالش خوب نیست خودت برسون
و قطع کرد
با دستپاچگی سریع به سمت رخت کن رفتم و لباسم عوض کردم
سریع از پله ها بالا رفتم اتاق ریس در زدم وارد شدم
هارین: ریس ببخشید بابازرگم حالش خوب نیست میشه سریع برم بیام
یکم اخم کرد ولی
& برو فقط سریع
تشکر کردم و سریع از اتاق خارج شدم با سرعت نور از پله ها پایین رفتم
با سرعت داشتم از رستوران می رفتم بیرون که با یکی برخورد کردم بدون که
نگاش کنم عذر خواهی کردم دویدم
- ۲۰.۴k
- ۱۱ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط