یک: بله. من در آخرین سفری که به شوروی کردم در آن زمان نما
یک: بله. من در آخرین سفری که به شوروی کردم در آنزمان نمایشگاهی نیز از کالاهای صنعتی ایران در شوروی ترتیب داده بودیم به نایب نخستوزیر شوروی که قائممقام کاسیگین در امور اقتصادی بود، آقای نوویکو، بهعنوان هدیه، یک یخچال ایرانی [ارج] دادم. او فوقالعاده خوشحال شد و به من تأکید کرد که رانندۀ خودش میآید یخچال را ببرد و تأکید کرد مبادا یخچال را به دفترش بفرستم. میخواستم بگویم یخچال ساخت ایران شهرت داشت. (اقتصاد و امنیت، بهکوششِحسیندهباشی، تاریخشفاهی دکترعلینقیعالیخانی، وزیر اسبق اقتصاد ایران، انتشارات سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران/ ص۲۷۷)
دو:«ارج» به عنوانِ قدیمیترین تولیدکننده لوازم خانگی در ایران، در سال ۱۳۱۶ در یک کارگاه کوچک واقع در خیابان ۳۰ متری تهران با هشت کارگر ساده تاسیس شد. اسم آن هم دربرگیرنده بخشِ اوّلِ نامِ خانوادگیِ موسس آن مهندس خلیل ارجمند، استادِ وقتِ دانشکده فنی دانشگاه تهران بود و هم معرّفِ سهحوزهء نخستینِ فعالیتاش در «آهنگری»، «ریختهگری» و «جوشکاری». درکمتر از پنج سال وسعتِ کارخانهاش چهلبرابر شده و به خیابانِ شوش نقل مکان کرد و ۳۰ سالِ بعد در فضایی صد و خُردهای هزار متری و صدها کارگر و مهندس به جاده کرج رفت. بعد از انقلاب مصادره (و به اصطلاح ملّی) شد. امّا کمرش نشکست تا زمانی که تحتِ مدیریّت سازمان صنایع ملی ایران در سالِ ۱۳۷۴ با اختلاسی بیستملیارد تومانی روبرو و عمدهء سهامِ آن به بانکِ ملّی ایران واگذار شد.
دیروز ( پنجشنبه ۲۰ خردادماه ۱۳۹۵) امّا روزی تاریخی برایِ این کارخانهء هشتادساله بود: «ارج مُرد». وقتی که به عنوانِ یکی از پیشروترین صنایعِ ایران متولّد شُد شرکتِ سامسونگ در کشورِکُره در کارِ کمرمقِ فروشِ سبزیخوردن و ماهیِ خام به چین بود. حالا البتّه دههء هفتاد و هشتادیهایِ ما که نامِ ارج را هم نشنیدهاند دلشان گوشی و تبلت و یخچال و تلوزیونِ سامسونگ میخواهد و مقاماتِ عالیرتبهمان در تمنّایِ تبدیل چندرغاز ذخایرِ کماکان بلوکه شدهء ارزی به صنایع سنگین، صنایع شیمیایی و پتروشیمی و کشتیسازی و ابررایانههایِ محصولِ همین شرکت.
سه: در مهمانیِ افطارِ دیشبِ ریاستِ محترمِ جمهوریِ اسلامی، بر «ضرورت بهره گیری از فرصت ماه مبارک رمضان بویژه در فضای پسابرجام!» تاکید کردند. یک سال و دو سه روز پس از آنکه در «اهمیتِ پذیرشِ برجام در تامین آبِ آشامیدنیِ ایرانیان!» سخن رانده بودند. همایشان در طولِ سهسالِ فعلی مسئولیتِ خود در جایگاهِ عالیترین مقامِ اجرایی کشور، از افتتاحِ دهها طرحِ صنعتی جدید بازدید نمودند. امّا نه ایشان و نه وزیرِ کهنسالِ صنایعِ دولتِ تدبیرواُمید آخرش هم به دادِ ارج نرسیدند. حالِ آنکه محمّدرضا پهلوی و امیرعباسِهویدا (که به درستی مخاطبِ دهها نقدِ اساسیِ پژوهشگران هستند) دستِکم یازده بار از ارج دیدار و بر حمایتِ ویژه دولتِ وقت در تخصیصِ وامهایِ کمبهره و معافیتهایِ مالیاتی و خریدِ محصولات و بازاریابیِ خارجیِ آن دستور داده بودند. آنهم در دورهای که سهمِ ایران از فروشِ نفت بین یک تا سهدلار و تنها در سالهایِ آخر دوازده دلار در هر بُشکه بود.
چهار: نگارنده راستاش اصلا نمیداند و هرچقدر هم که در رسانههایِ رسمی جستجو کرده آخرش نفهمیده «اقتصادِمقاومتی» یعنی چه؟ اسماش البته قشنگ است و روحیهبخش و مسمّایش گرچه تا حالا که بیشتر به کارِ سمیناهار و تیتر و تابلو و اینها آمده تا هرچیزِ دیگر. خدا امّا خدا کند روزی معنایش حمایتِ از تولیدِ داخلی باشد و تسریعِ خصوصیسازی باشد و شفافیّتِ مالی باشد و بها دادن به مدیران و مهندسان و مبتکران و کارآفرینان جوان باشد و فسادِ اداری نباشد و مخصوصسازی نباشد و کابوسِ مالیاتهایِ مندرآوردی نباشد و لج و لجبازیِ جناحی نباشد و تبلیغ و مبالغه نباشد و... باقی بقایتان باشد.
پنج: روحِ مرحومِ مهندس «سیروس ارجمند» شاد. راهاش پُررهرو باد!
#حسین_دهباشی
دو:«ارج» به عنوانِ قدیمیترین تولیدکننده لوازم خانگی در ایران، در سال ۱۳۱۶ در یک کارگاه کوچک واقع در خیابان ۳۰ متری تهران با هشت کارگر ساده تاسیس شد. اسم آن هم دربرگیرنده بخشِ اوّلِ نامِ خانوادگیِ موسس آن مهندس خلیل ارجمند، استادِ وقتِ دانشکده فنی دانشگاه تهران بود و هم معرّفِ سهحوزهء نخستینِ فعالیتاش در «آهنگری»، «ریختهگری» و «جوشکاری». درکمتر از پنج سال وسعتِ کارخانهاش چهلبرابر شده و به خیابانِ شوش نقل مکان کرد و ۳۰ سالِ بعد در فضایی صد و خُردهای هزار متری و صدها کارگر و مهندس به جاده کرج رفت. بعد از انقلاب مصادره (و به اصطلاح ملّی) شد. امّا کمرش نشکست تا زمانی که تحتِ مدیریّت سازمان صنایع ملی ایران در سالِ ۱۳۷۴ با اختلاسی بیستملیارد تومانی روبرو و عمدهء سهامِ آن به بانکِ ملّی ایران واگذار شد.
دیروز ( پنجشنبه ۲۰ خردادماه ۱۳۹۵) امّا روزی تاریخی برایِ این کارخانهء هشتادساله بود: «ارج مُرد». وقتی که به عنوانِ یکی از پیشروترین صنایعِ ایران متولّد شُد شرکتِ سامسونگ در کشورِکُره در کارِ کمرمقِ فروشِ سبزیخوردن و ماهیِ خام به چین بود. حالا البتّه دههء هفتاد و هشتادیهایِ ما که نامِ ارج را هم نشنیدهاند دلشان گوشی و تبلت و یخچال و تلوزیونِ سامسونگ میخواهد و مقاماتِ عالیرتبهمان در تمنّایِ تبدیل چندرغاز ذخایرِ کماکان بلوکه شدهء ارزی به صنایع سنگین، صنایع شیمیایی و پتروشیمی و کشتیسازی و ابررایانههایِ محصولِ همین شرکت.
سه: در مهمانیِ افطارِ دیشبِ ریاستِ محترمِ جمهوریِ اسلامی، بر «ضرورت بهره گیری از فرصت ماه مبارک رمضان بویژه در فضای پسابرجام!» تاکید کردند. یک سال و دو سه روز پس از آنکه در «اهمیتِ پذیرشِ برجام در تامین آبِ آشامیدنیِ ایرانیان!» سخن رانده بودند. همایشان در طولِ سهسالِ فعلی مسئولیتِ خود در جایگاهِ عالیترین مقامِ اجرایی کشور، از افتتاحِ دهها طرحِ صنعتی جدید بازدید نمودند. امّا نه ایشان و نه وزیرِ کهنسالِ صنایعِ دولتِ تدبیرواُمید آخرش هم به دادِ ارج نرسیدند. حالِ آنکه محمّدرضا پهلوی و امیرعباسِهویدا (که به درستی مخاطبِ دهها نقدِ اساسیِ پژوهشگران هستند) دستِکم یازده بار از ارج دیدار و بر حمایتِ ویژه دولتِ وقت در تخصیصِ وامهایِ کمبهره و معافیتهایِ مالیاتی و خریدِ محصولات و بازاریابیِ خارجیِ آن دستور داده بودند. آنهم در دورهای که سهمِ ایران از فروشِ نفت بین یک تا سهدلار و تنها در سالهایِ آخر دوازده دلار در هر بُشکه بود.
چهار: نگارنده راستاش اصلا نمیداند و هرچقدر هم که در رسانههایِ رسمی جستجو کرده آخرش نفهمیده «اقتصادِمقاومتی» یعنی چه؟ اسماش البته قشنگ است و روحیهبخش و مسمّایش گرچه تا حالا که بیشتر به کارِ سمیناهار و تیتر و تابلو و اینها آمده تا هرچیزِ دیگر. خدا امّا خدا کند روزی معنایش حمایتِ از تولیدِ داخلی باشد و تسریعِ خصوصیسازی باشد و شفافیّتِ مالی باشد و بها دادن به مدیران و مهندسان و مبتکران و کارآفرینان جوان باشد و فسادِ اداری نباشد و مخصوصسازی نباشد و کابوسِ مالیاتهایِ مندرآوردی نباشد و لج و لجبازیِ جناحی نباشد و تبلیغ و مبالغه نباشد و... باقی بقایتان باشد.
پنج: روحِ مرحومِ مهندس «سیروس ارجمند» شاد. راهاش پُررهرو باد!
#حسین_دهباشی
۵۰۵
۲۱ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.