"دوستت دارم "
"دوستت دارم "
و این را فقط منی میدانم که دیگر ندارمت
و باید وانمود کنم که دوستت ندارم
و تو نمیدانی
نبودنت چه بر سرم آورده
و نخواهی دانست شده ام قاتلِ لحظه های خود
"دوستت دارم"
چونان یک اعدامی در لحظاتِ آخر زندگی اش
پای چوبه یِ دار
همانند شنای نابلدی در حالِ غرق شدن
همانقدر امیدوار
و ناامید
همانقدر دلبسته
و رها شده
"دوستت دارم"
به سانِ مادری که می فهمد؛ فرزندش مرده به دنیا آمده...
"دوستت دارم"
و میدانم سهم من از تو
فقط همان حسِ "دوست داشتن" است...
و این را فقط منی میدانم که دیگر ندارمت
و باید وانمود کنم که دوستت ندارم
و تو نمیدانی
نبودنت چه بر سرم آورده
و نخواهی دانست شده ام قاتلِ لحظه های خود
"دوستت دارم"
چونان یک اعدامی در لحظاتِ آخر زندگی اش
پای چوبه یِ دار
همانند شنای نابلدی در حالِ غرق شدن
همانقدر امیدوار
و ناامید
همانقدر دلبسته
و رها شده
"دوستت دارم"
به سانِ مادری که می فهمد؛ فرزندش مرده به دنیا آمده...
"دوستت دارم"
و میدانم سهم من از تو
فقط همان حسِ "دوست داشتن" است...
۹۴۳
۱۴ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۵۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.