یه خانم متشخص بهمراه پسر تقریبا هشت ساله اومده بود نون

▫️یه خانم متشخص بهمراه پسر تقریباً هشت ساله اومده بود نونوایی ، کارت رو داد ، آقا مهدی کشید ، گفت: موجودی نداره!
خانمه گفت باشه ببخشید! یهو آقا مهدی گفت بده فکر کنم اشتباه شد ، کارت رو الکی کشید تو دستگاه رمز رو پرسید و زد و بعد بلند گفت: ببخشید من اشتباه کردم
خیلی مردی آقا مهدی

➕مصطفی گرجی
دیدگاه ها (۰)

ما ام بریم چمدونامون رو ببندیم...

♨️الانه که محسن تنابنده این فیلم و استوری کنه بگه خوش بحال ا...

‏این قسمت از حرفای شهید بروجردی رو باید send to all زد برای ...

❌️اینترنشنال حلقوم کثیف تمام تروریست‌ها، تجزیه‌طلبان و جنایت...

Magic penویو لینو = از کمپانی برگشتم خونه ....رمز در رو زدم ...

《 ازدواج نافرجام 》⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ پارت 85 ⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩خان...

رمان خواهر و برادر رزمیکار

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط