طبق معمول، بازم همون ژست همیشه، دستش و حائل کرده بود بین
طبق معمول، بازم همون ژست همیشه، دستش و حائل کرده بود بین صورتش و نیمکت ته کلاس، همون که چسبیده بود به دیوار، داشت کتاب میخوند، یک ساعت تمام حواسم بهش بود و زل زده بودم به اون دوتا آهوی مست و مژه های بلندش، همون لحظه لبخندش پررنگ شد، خیلی دلم میخاست ببینم چی خونده که گوشه ی لبش کش اومده، دروغ نگفته باشم کلی دلم تنگ شد براش و هوس کردم برم محکم محکم بغلش کنم، سرش و که بلند کرد نگاهم و دزدیدم و شروع کردم به چرت و پرت نوشتن تو دفترم، یه خودکار آبی که پرت شد سمتم دوباره برگشتم و زل زدم بهش، با خنده ای که سعی میکرد قایمش کنه دوباره شروع کرد به خوندن کتابش، از جام بلند شدم و رفتم کنارش وایسادم، کتابش و بست و زل زد بهم، خودکارش و گرفتم سمتش و آروم لب زدم
+داره بارون میادا، من عاشق بارون پاییزم، بریم قدم بزنیم؟
+نچ، بارون جدایی میاره، دوسش ندارم، میدونی کیانا اونایی که زیر بارون قدم میزنن همیشه یا تنهان و کسی و ندارن، یا تنهان و یکی و داشتن که دیگه ندارن ...
با قیافه ی بچگونه نگاش کردم
+خب ... اصلن ولش کن، نمیریم زیر بارون، اصن بارون چیه خیس میشیم سرما میخوریم
نگام کرد و پوزخند زد ادامه دادم
+بی خیال بارون، بگو ببینم چی میخوندی که لبخند زدی بهش!
زل زد به چشمام و چشماش برق زد
+کتاب نمیخوندم، محو دست خط یکی بودم که دوسش دارم
یخ کردم و با بغض پر از حسودی گفتم
+کی هس دوس داشتنیه خوش بختت که یک ساعته زل زدی به دست خطش؟
برگه ی بین کتاب و نشونم داد، دست خط خودم بود، یه صفحه پر از شعر، از همونایی که حوصلم سر میرفت و پشت هم مینوشتم، صورتم سرخ شد و سرم و انداختم پایین
+کجاش لبخند داشت؟
اشاره کرد به یه بیت
+خنده های نمکینت تب دریاچه ی قم
دستم و گرفت
+دوس ندارم زیر بارون قدم بزنم، به قطره های بارون که میشینه رو موهای قشنگت حسودیم میشه خواهریم ...
دوس ندارم قدم بزنیم زیر بارون که اگه یه روزی با هم نبودیم از این زلال آینه وار متنفر شم!...
به بارون حسودیم میشه دوسش نداشته باش...
نشستم زل زدم پنجره!
بارون میادا !
دوسش دارما !
قدم که نزدیم ولی رفتی تنهام گذاشتی!
حالا برگرد بهش حسودی کن... (:
#کیانا_نوشت💐
2:10 چهارم مهر 99 (:
داره بارون میزنه نم نم خیابونا چه سردن
دارم از اون کوچه رد میشم که تورو توش گمت کردم
خالیه دستم من و ببین چه خستم واااای اگه نباشی
میگیره نفسم، من هواییتم خودت میدونی بی شک
خسته از دیشبم ولی صبا به امید تو از خواب پا میشم
زدی آتیشم آره دارم دود میشم من هواییتم
فقد مال من رودی قبلا دور شدی ازم کم کم
پس گرفتی دلت و از من وای به حالت قلبم
#من_هواییتم
#مهراد_جم
پ. ن: چقد این آهنگ و دوس دارم و در عین حال همیشه حالم و بد میکنه چون روزایی روش قفلی زده بودم که حس میکردم به ته زندگی رسیدم (:
+داره بارون میادا، من عاشق بارون پاییزم، بریم قدم بزنیم؟
+نچ، بارون جدایی میاره، دوسش ندارم، میدونی کیانا اونایی که زیر بارون قدم میزنن همیشه یا تنهان و کسی و ندارن، یا تنهان و یکی و داشتن که دیگه ندارن ...
با قیافه ی بچگونه نگاش کردم
+خب ... اصلن ولش کن، نمیریم زیر بارون، اصن بارون چیه خیس میشیم سرما میخوریم
نگام کرد و پوزخند زد ادامه دادم
+بی خیال بارون، بگو ببینم چی میخوندی که لبخند زدی بهش!
زل زد به چشمام و چشماش برق زد
+کتاب نمیخوندم، محو دست خط یکی بودم که دوسش دارم
یخ کردم و با بغض پر از حسودی گفتم
+کی هس دوس داشتنیه خوش بختت که یک ساعته زل زدی به دست خطش؟
برگه ی بین کتاب و نشونم داد، دست خط خودم بود، یه صفحه پر از شعر، از همونایی که حوصلم سر میرفت و پشت هم مینوشتم، صورتم سرخ شد و سرم و انداختم پایین
+کجاش لبخند داشت؟
اشاره کرد به یه بیت
+خنده های نمکینت تب دریاچه ی قم
دستم و گرفت
+دوس ندارم زیر بارون قدم بزنم، به قطره های بارون که میشینه رو موهای قشنگت حسودیم میشه خواهریم ...
دوس ندارم قدم بزنیم زیر بارون که اگه یه روزی با هم نبودیم از این زلال آینه وار متنفر شم!...
به بارون حسودیم میشه دوسش نداشته باش...
نشستم زل زدم پنجره!
بارون میادا !
دوسش دارما !
قدم که نزدیم ولی رفتی تنهام گذاشتی!
حالا برگرد بهش حسودی کن... (:
#کیانا_نوشت💐
2:10 چهارم مهر 99 (:
داره بارون میزنه نم نم خیابونا چه سردن
دارم از اون کوچه رد میشم که تورو توش گمت کردم
خالیه دستم من و ببین چه خستم واااای اگه نباشی
میگیره نفسم، من هواییتم خودت میدونی بی شک
خسته از دیشبم ولی صبا به امید تو از خواب پا میشم
زدی آتیشم آره دارم دود میشم من هواییتم
فقد مال من رودی قبلا دور شدی ازم کم کم
پس گرفتی دلت و از من وای به حالت قلبم
#من_هواییتم
#مهراد_جم
پ. ن: چقد این آهنگ و دوس دارم و در عین حال همیشه حالم و بد میکنه چون روزایی روش قفلی زده بودم که حس میکردم به ته زندگی رسیدم (:
۱۶.۳k
۰۴ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.