you will be yours🍷10
you will be yours🍷10
(قهوه رو گرفت رفت تو اتاق جیمین)
ویو جیمین
وقتی یونا اومد تو اتاقم بدون در زدن حتی ریده شد تو روزم وقتی قیافشو دیدم بهش گفتم چرا اومدی
گفت اومدم بریم سونوگرافی برای بچه هامون راستی دیشب چرا نیومدی خونه منتظرت بودم خیلی عصبی شدم گفتم
به تو چه کجا بودم خودتم گمشو برو سونوگرافی گفت خودت دوتا فندق تو دلم کاشتی
به من چه در حد مرگ عصبی شدم داد بی داد کردم زنگ زدم نگهبانا بیان پرتش کنن بیرون
(در زده شد)
جیمین:کیه
ات:اقای پارک منم می تونم بیام تو
وقتی صدای ات رو شنیدم خیلی خوش حال شدم انگار دنیا رو بهم دادن صداشو شنیدم من مثل چی عاشقش شدم کاشکی زنم بود که البته بايد بشه..
جیمین:اره بیا
(اومد تو)
ات:براتون قهوه گرفتم که اروم شین
جیمین:مرسی بدش بهم بشین رو مبل
(نشست)
جیمین:ات از دست توهم عصبانیم
ات:من چراا😳
جیمین:چون گذاشتی اون یونا حال بهم زن بیاد تو اتاقم مگه تو منشی من نیستی چرا بهش نگفتی نیاد تو
ات:جیم......آم یعنی اقای پارک من بهشون گفتم نرین تو بدون اجازه اما بهم محل نداد کار خودشو کرد
جیمین:اوففف حالم ازش بهم میخوره دیوونه احمق میگه بیا بریم سونوگرافی دیشب چرا نیومدی خونه اخه به تو چه احمق
ات:این طوری نگید خب اونم گناه داره
جیمین:چی چیو گناه داره زندگی منو سیاه کرده ایندمو تباه کرده نمی تونم بادختر مورد علاقم ازدواج کنم اگه بهش بگم بیا ازدواج کنیم شاید بگه چون زن داری نمی تونم
ات:شما عاشق کسی هستین؟
جیمین:اره عاشق یه دختری شدم که هر چقد از زیباییش بگم بازم کمه ولی اونو میکنم مال خودم چه بخواد چه نخواد
ات:خوش بحال اون دختری که مرد جذابی مثل شما عاشقش شده
جیمین:از نظر تو من جذابم😃
ات:خیلی زیاد من تو کل زندگیم همچین پسر جذابی ندیده بودم
جیمین:هههه😂😂
منم...
که یهو در اتاق جیمین زده شد حرفش نصفه موند جیمین زیر لب گفت: لعنت بر مادر مزاحم...........
(قهوه رو گرفت رفت تو اتاق جیمین)
ویو جیمین
وقتی یونا اومد تو اتاقم بدون در زدن حتی ریده شد تو روزم وقتی قیافشو دیدم بهش گفتم چرا اومدی
گفت اومدم بریم سونوگرافی برای بچه هامون راستی دیشب چرا نیومدی خونه منتظرت بودم خیلی عصبی شدم گفتم
به تو چه کجا بودم خودتم گمشو برو سونوگرافی گفت خودت دوتا فندق تو دلم کاشتی
به من چه در حد مرگ عصبی شدم داد بی داد کردم زنگ زدم نگهبانا بیان پرتش کنن بیرون
(در زده شد)
جیمین:کیه
ات:اقای پارک منم می تونم بیام تو
وقتی صدای ات رو شنیدم خیلی خوش حال شدم انگار دنیا رو بهم دادن صداشو شنیدم من مثل چی عاشقش شدم کاشکی زنم بود که البته بايد بشه..
جیمین:اره بیا
(اومد تو)
ات:براتون قهوه گرفتم که اروم شین
جیمین:مرسی بدش بهم بشین رو مبل
(نشست)
جیمین:ات از دست توهم عصبانیم
ات:من چراا😳
جیمین:چون گذاشتی اون یونا حال بهم زن بیاد تو اتاقم مگه تو منشی من نیستی چرا بهش نگفتی نیاد تو
ات:جیم......آم یعنی اقای پارک من بهشون گفتم نرین تو بدون اجازه اما بهم محل نداد کار خودشو کرد
جیمین:اوففف حالم ازش بهم میخوره دیوونه احمق میگه بیا بریم سونوگرافی دیشب چرا نیومدی خونه اخه به تو چه احمق
ات:این طوری نگید خب اونم گناه داره
جیمین:چی چیو گناه داره زندگی منو سیاه کرده ایندمو تباه کرده نمی تونم بادختر مورد علاقم ازدواج کنم اگه بهش بگم بیا ازدواج کنیم شاید بگه چون زن داری نمی تونم
ات:شما عاشق کسی هستین؟
جیمین:اره عاشق یه دختری شدم که هر چقد از زیباییش بگم بازم کمه ولی اونو میکنم مال خودم چه بخواد چه نخواد
ات:خوش بحال اون دختری که مرد جذابی مثل شما عاشقش شده
جیمین:از نظر تو من جذابم😃
ات:خیلی زیاد من تو کل زندگیم همچین پسر جذابی ندیده بودم
جیمین:هههه😂😂
منم...
که یهو در اتاق جیمین زده شد حرفش نصفه موند جیمین زیر لب گفت: لعنت بر مادر مزاحم...........
۵.۰k
۰۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.