یونا: ولش کنین من گشنمه
یونا: ولش کنین من گشنمه
هانا: تو که همیشه گشنه ای
تهیونگ: والا منم گشنمه
جین: سر آشپز وارد می شود الان غذا درست می کنم
یونا: وقتی آماده شد خبرم کن من میرم داخل اتاقم
یونا ویو
رفتم داخل اتاقم رفتم حموم حوله رو دورم کردم می خواستم لباسمو عوض کنم که.......
کوک: یونا....... ـ. ـــ.
یونا: چته وحشی می تونستی در بزنی
کوک: عه جین گفت صدات کنم که بیای پایین غذا آمادس( همه ی اینا رو با خجالت فراوان می گفت)
یونا: پس اجازه بدین من اول لباسمو عوض کنم یا اگه دلت می خواد جلوی تو عوض کنم
کوک: ام آره جلوی من عوض کن
یونا: د حرفم میزنه برو بیرون خجالت نمی کشی آدم حسابی (با داد)
کوک: باشه بابا رفتم
یونا ویو
لباسمو پوشیدم و رفتم پایین
جین: هی از گشنگی مردم چیکار می کردی
یونا: هیچی ام چه بویی داره
جین: من کاری به ظرفا ندارم
همه: اوکی
یونا: منم کاری به ظرفا ندارم
هانا: باشه بابا من میشورم ظرفارو
یونا: همه به افتخار هانا دست بزنن خسته نباشی دلاور 🫡😂😂🤣🤣
این داستان ادامه....... ندارد 😐😣
شوخی کردم بابا ههههههه🤣🤣😂 این داستان ادامه دارد..... 😂😂😂
صرفا جهت فان 🫰🏻
هانا: تو که همیشه گشنه ای
تهیونگ: والا منم گشنمه
جین: سر آشپز وارد می شود الان غذا درست می کنم
یونا: وقتی آماده شد خبرم کن من میرم داخل اتاقم
یونا ویو
رفتم داخل اتاقم رفتم حموم حوله رو دورم کردم می خواستم لباسمو عوض کنم که.......
کوک: یونا....... ـ. ـــ.
یونا: چته وحشی می تونستی در بزنی
کوک: عه جین گفت صدات کنم که بیای پایین غذا آمادس( همه ی اینا رو با خجالت فراوان می گفت)
یونا: پس اجازه بدین من اول لباسمو عوض کنم یا اگه دلت می خواد جلوی تو عوض کنم
کوک: ام آره جلوی من عوض کن
یونا: د حرفم میزنه برو بیرون خجالت نمی کشی آدم حسابی (با داد)
کوک: باشه بابا رفتم
یونا ویو
لباسمو پوشیدم و رفتم پایین
جین: هی از گشنگی مردم چیکار می کردی
یونا: هیچی ام چه بویی داره
جین: من کاری به ظرفا ندارم
همه: اوکی
یونا: منم کاری به ظرفا ندارم
هانا: باشه بابا من میشورم ظرفارو
یونا: همه به افتخار هانا دست بزنن خسته نباشی دلاور 🫡😂😂🤣🤣
این داستان ادامه....... ندارد 😐😣
شوخی کردم بابا ههههههه🤣🤣😂 این داستان ادامه دارد..... 😂😂😂
صرفا جهت فان 🫰🏻
۷.۱k
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.