دلم بالکنی میخواهد رو به کوچه باغ
دلم بالکنی میخواهد رو به کوچه باغ
وتختی که لم بدهم به پشتی های کهنه اش
کمی سرما
کمی تاریکی
کمی صدای جیرجیرک
و یک لیوان بزرگ چای گرم
چند دانه پولکیِ هل دار
چند نفس عطر تازگی
ای وای...
دلم تو را هم میخواهد
که سرما زده به آغوشم پناهنده شوی ...
سمیرا عطایی
وتختی که لم بدهم به پشتی های کهنه اش
کمی سرما
کمی تاریکی
کمی صدای جیرجیرک
و یک لیوان بزرگ چای گرم
چند دانه پولکیِ هل دار
چند نفس عطر تازگی
ای وای...
دلم تو را هم میخواهد
که سرما زده به آغوشم پناهنده شوی ...
سمیرا عطایی
۴۲۲
۱۵ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.