زندگی من
زندگی من
پارت۱۲
بعد از تموم شدن اصلا دلم درد نگرفت و فقط حالت تهوع داشتم
ارسلان:دیا خوبی عشقم
دیانا:اره فقط حالت تهوع دارم ولی این حالت تهوع عادی نیس
ارسلان:یعنی چی ؟میخوای ببرمت دکتر
دبانا:نمیدونم
ارسلان:پاشو
دیانا:اومدم پاشم سرگیجه گرفتم افتادم زمین
ارسلان:دیاناا.گرفتمش
بغلش کردم
دیانا:خوبم پاسو بریم
رفتیم دکتر دکتر گفت باید بره سونوگرافی
دیانا:رفتیم سونوگرافی باچیزی که دیدیم پشمامون ریخت
ارسلان:یه ب....چ....ه😲
دیانا:بچه من دارم مامان میشم
ارسلان:سونو کردیمو اومدیم بیرون
دیانا:اااااااااااااا(جیغ خوشحالی)
ارسلان:دیانارو از کمرش گرفتمو بردم بالا
بعد هم رفتیم ساحل و سوشی خوردیم رفتیم رو شنا دراز کشیدیم
دیانا:واقعا پشمام ریخت
ارسلان:دیانا
دیانا:جان
ارسلان:میخوای نگهش داری بچرو
دیانا:معلومه که اره نعمت خدارو واسه چی برگردونم پیشش اخه اسگل
ارسلان:مامان بابات چی
پارت۱۲
بعد از تموم شدن اصلا دلم درد نگرفت و فقط حالت تهوع داشتم
ارسلان:دیا خوبی عشقم
دیانا:اره فقط حالت تهوع دارم ولی این حالت تهوع عادی نیس
ارسلان:یعنی چی ؟میخوای ببرمت دکتر
دبانا:نمیدونم
ارسلان:پاشو
دیانا:اومدم پاشم سرگیجه گرفتم افتادم زمین
ارسلان:دیاناا.گرفتمش
بغلش کردم
دیانا:خوبم پاسو بریم
رفتیم دکتر دکتر گفت باید بره سونوگرافی
دیانا:رفتیم سونوگرافی باچیزی که دیدیم پشمامون ریخت
ارسلان:یه ب....چ....ه😲
دیانا:بچه من دارم مامان میشم
ارسلان:سونو کردیمو اومدیم بیرون
دیانا:اااااااااااااا(جیغ خوشحالی)
ارسلان:دیانارو از کمرش گرفتمو بردم بالا
بعد هم رفتیم ساحل و سوشی خوردیم رفتیم رو شنا دراز کشیدیم
دیانا:واقعا پشمام ریخت
ارسلان:دیانا
دیانا:جان
ارسلان:میخوای نگهش داری بچرو
دیانا:معلومه که اره نعمت خدارو واسه چی برگردونم پیشش اخه اسگل
ارسلان:مامان بابات چی
۴.۹k
۰۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.