داستان از هچا
داستاني از هيچكاك
اين داستان را ((آلفرد هيچكاك))كارگردان معروف فيلمهاي ترسناك تعريف كرده است:
روزي كودكي را ديدم كه هاي هاي گريه ميكرد.جلو رفتم و علت را پرسيدم.
جواب داد:سگ ما پنج تا توله زاييد و امروز مادرم همه آنها را در حوض خفه كرد.
من از احساسات كودك متاثر شدم و گفتم:آه..طفلكي! حتما از اينكه سگهاي كوچولو مرده اند خيلي ناراحت هستي؟
كودك همانطور گريه كنان جواب داد:
نه! آخر مادرم به من قول داده بود كه سگها را بدهد من خفه كنم...!!!
اين داستان را ((آلفرد هيچكاك))كارگردان معروف فيلمهاي ترسناك تعريف كرده است:
روزي كودكي را ديدم كه هاي هاي گريه ميكرد.جلو رفتم و علت را پرسيدم.
جواب داد:سگ ما پنج تا توله زاييد و امروز مادرم همه آنها را در حوض خفه كرد.
من از احساسات كودك متاثر شدم و گفتم:آه..طفلكي! حتما از اينكه سگهاي كوچولو مرده اند خيلي ناراحت هستي؟
كودك همانطور گريه كنان جواب داد:
نه! آخر مادرم به من قول داده بود كه سگها را بدهد من خفه كنم...!!!
- ۱۹۳
- ۲۰ دی ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط