من و دنیای دیگر part ⁴

آتوسا:دیگه شب شده بود و من انجام داده بودم من رفتم تو اتاق که دیدم امیر اسمس داده که (امیر:آماده شو میخوایم بریم پارتی)
آتوسا:چون حالم گرفته بود آماده شدم
(عکس لباس ،آرایش،کفششو میزارم)
امیر:دیدم آتوسا پیام داد برو دم در الان میام
آتوسا:کیفمو برداشتم و رفتم پایین همه خواب بودن
امیر:عه خوشکله هم اومد
آتوسا:خفه سوار شو بریم
امیر:باشه باشه عصبی نشو
آتوسا:خب پارتی کجاست؟
امیر:خونه یکی از رفیقام
آتوسا:آهان
امیر:به احتمال زیاد امشب اونجا بمونیم
آتوسا:چییی
امیر:پارتی یکم از اینجا دوره
آتوسا:خب پس چرا به من پیام دادی بیام
امیر: نمیدونم شاید چون خوشم میاد ازت
آتوسا:با کیف کوبوندمش
امیر:باشه یواش وحشی
آتوسا:خودتی
امیر:بیا رسیدیم
..
ممد:سلام داش امیر بیا وسططط(ممد دوست امیر و الان اینجا مسته)
پانیذ:خوش اومدین بچه ها بیاین داخل
آتوسا:بوی الکل توی خونشون پیچیده بود دیگه داشتم سر درد می‌گرفتم
امیر:بد مست شده بودم
آتوسا:سر درد شدید گرفتم
پانیذ:چت شد یهو
آتوسا:سر درد گرفتم
پانیذ:بیا برو تو اتاق
‌.
امیر:رفتم تو اتاق پیش آتوسا
آتوسا:دیگه داشتم روانی میشدم که چطور به این پارتی چرت اومدم
امیر:ژاتیسس جون
آتوسا:معلوم بود که مست بود زود از کاناپه تو اتاق پاشدم خواستم برم بیرون
امیر:کجا بیا کارت دارم
آتوسا:ولم کن میخوام برم بیرون
امیر:بیرون؟چی میگی تو بیا اینجا
آتوسا: دستمو ول کن
امیر:پرتش کردم رو تخت و تا تونستم لبا.شو گ.از گرفتم
آتوسا:لبم خونی شده بود
امیر: ولش کردم و گذاشتم بره
امیر:فک نکن دیگه کاریت ندارم تازه اول شبه


لایک ها به ۲۰
کامنت ها ۱۰۰

پارت بعدی رو میزارم
❤️💌✨💌