برای رفتن

بــرای رفتــن..
چمدان می بندنـــد...
بــــرای مــاندن
دل
مـن ڪـدام را ببندم...
ڪه نــه خیالِ رفتـن دارم..
و نــه تـــوانِ مـــاندن... ‌‌‌‌‌‌‌
دیدگاه ها (۹)

حضورشبرایم هیچ اهمیتی نداشت اما غیبتشخیلی آزار دهنده بود...!

تو راباید در سفره گذاشت !کنار نان و نمکتو برکت خانه ایی مادر...

هنرِ من همه این است که دوستت دارم هر چه جز این تو زمن دیدی ف...

↫هیــــــ......ــــــــــس...↶ ⇜بذاریـــــــــن بره↷موند...

در ایـن دیوانسرا گاهی، ز هـجـر یار می رقـصـمبه خود می پیچم ا...

‌ ‌ ‌ ‌ایـ ـن نـ ـآم آخـ ـر‌یـ ـن دآسـ̶ت݁ꨲآن مآ میـتؤانـ ـد...

‌ ‌ ‌ ‌ایـ ـن نـ ـآم آخـ ـر‌یـ ـن دآسـ̶ت݁ꨲآن مآ میـتؤانـ ـد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط