پرسه می زنم در خیال

پَرسه می زَنَم دَر خیال ...

خودَم را به جُرعه ای شِعر ...

مِهمان میکُنَم ...

این اَست ...

دِل مَشغولیِ این روزهایَم ...

جایِ خالی اَت را ...

پُر که نَه ..!!

وَلی می شَوَد ...

شِعری نوشید ...
دیدگاه ها (۲۲)

گاه عادت می کنی ...به عدم حضور بعضی ها در زندگی ـیت ...به نب...

ﻧﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮﮐﺲ ﮐﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻣﺎﻧﺪﻧﯽ ﻧﺸﺪ ...ﺗﻮ ﺭﺍ ...ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ...ﺻﺪﺍﻗﺘﺖ ...

دلگیـــرم .....از کسـی کــه مـــرا .....غـرق خـودش کــرد ......

گـوشـــہ ے اتــاقـــم ...غـرق عطــر مرگـــــ ...گــل هایـے ...

اصلا حالا تو هی شعر بخوان...از عاشقی بنویس...از عشق...اینها ...

خیال داشتنتمثل یک شب آرام و رویایی استکه ستاره ها در آن می ر...

پروانه ام پر می زنم دورت بگردمبر شعله ات سَر می زنم دورت بگر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط