باوركنيد مى دانم "در نااميدى بسى اميد است! و پايان شبِ سي
باوركنيد مى دانم "در نااميدى بسى اميد است! و پايان شبِ سيه، سپيد است"!...
اما مىترسم!...
اين غيبت طولانى و پشت ابر ماندن، دلم را شور انداخته!...
باور كنيد دلمان گرفته و بغض، راه گلو را بسته است!...
ما همان هستيم كه اگر چند روز، عزيزان و آشنايمان را نبينيم، دل تنگ مىشويم!...
شما كه جاى خود را داريد؛ آقاى عزيز!...
ما همان هستيم كه نديده عاشق شديم، دل داده و سَر سپردهايم!...
باور كنيد اين رَسمَش نيست!...
گرچه مىدانيم شما خوب مولايى هستيد و ما، دوستدار خوبى نبوده ايم!...
اين دل، طاقت اين همه دورى را ندارد!...
سلام! صبح یکشنبه تان به خير!...
اما مىترسم!...
اين غيبت طولانى و پشت ابر ماندن، دلم را شور انداخته!...
باور كنيد دلمان گرفته و بغض، راه گلو را بسته است!...
ما همان هستيم كه اگر چند روز، عزيزان و آشنايمان را نبينيم، دل تنگ مىشويم!...
شما كه جاى خود را داريد؛ آقاى عزيز!...
ما همان هستيم كه نديده عاشق شديم، دل داده و سَر سپردهايم!...
باور كنيد اين رَسمَش نيست!...
گرچه مىدانيم شما خوب مولايى هستيد و ما، دوستدار خوبى نبوده ايم!...
اين دل، طاقت اين همه دورى را ندارد!...
سلام! صبح یکشنبه تان به خير!...
۹
۲۵ آبان ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.