تنهاترین زن تاریخ منم
تنهاترین زن تاریخ منم
وقتی بہ جُرم دوست داشتنت چمنزار گیسوانم را بچینند و دستانم را قطع ڪنند بہ گناه تمام عاشقانہهایی ڪہ براے تو نوشتم
غمگینترین زن تاریخ منم
وقتی حتی دستم بہ بلندای خیالت هم نمیرسد و هر روز هزاران هزار رویایم را تبعید مےڪنند بہ سرزمین دلتنگی
چقدر بیپناهم در این عصر یخبندانِ عشق و احساس
و چقدر عاجزم از این همہ زن بودنم
تو را ڪجای این قصہ آرزو ڪنم تا بہ گوش ڪسی نرسد و مرا عبرتی نڪنند برای زنانِ ترسوی قبیلہام
چقدر تلخست این همہ زن بودن...
وقتی بہ جُرم دوست داشتنت چمنزار گیسوانم را بچینند و دستانم را قطع ڪنند بہ گناه تمام عاشقانہهایی ڪہ براے تو نوشتم
غمگینترین زن تاریخ منم
وقتی حتی دستم بہ بلندای خیالت هم نمیرسد و هر روز هزاران هزار رویایم را تبعید مےڪنند بہ سرزمین دلتنگی
چقدر بیپناهم در این عصر یخبندانِ عشق و احساس
و چقدر عاجزم از این همہ زن بودنم
تو را ڪجای این قصہ آرزو ڪنم تا بہ گوش ڪسی نرسد و مرا عبرتی نڪنند برای زنانِ ترسوی قبیلہام
چقدر تلخست این همہ زن بودن...
- ۲.۰k
- ۲۵ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط