چند پارتی تهیونگ، ادامه
چند پارتی تهیونگ، ادامه
وقتی هم تهیونگو اونجوری دیدم، سرم داشت از درد منفجر میشد
بلند شدم تا برم خونه یهو چند تا مرد جلوم ظاهر شدن
_ شما ها کی هستین برید کنار
# چرا عجله داری خوشگل
@ میای یکم بازی کنیم؟؟
_ بازی؟ برو با عمت بازی کن عوضی
@ هوششش درست صحبت کن وگرنه تو بد دردسری میوفتی
_ برید کنار میخوام برمممم ( با داد )
مرده اومد منو کوبید به دیوار و به زور لباشو گذاشت رو لبام و نمیزاشت تکون بخورم، اون یکی داشت سعی میکرد دامنمو از پام در بیاره، لباس ا.ت تو پارت قبلی اسلاید دوم
اشک از گوشه چشمم در اومد، سعی میکردم از دستاش خلاص شم ولی فایده ای نداشت
ویو تهیونگ:
ا.ت بدو بدو فرار کرد و رفت هر چی دنبالش کردم پیداش نکردم، رفتم سوار ماشینم شدم و همه جارو که میتونست بره رو نگاه کردم،
چشمم به یه کوچه تاریک خورد که...
ویو ا.ت:
مرده اینقد لبامو گاز گرفت که از لبام خون اومد، از گوشه چشمم ماشین تهیونگ رو دیدم که از ماشین پیدا شد و اومد سمت ما
+ هوی مرتیکه چه غلطی داری میکنی آشغال ( با داد )
@ شما چی کاره باشی؟
+ من نامزدشم، حالا اگه ولش نکنی خودم میکشمت
@ بیا بکش ( پوزخند )
تهیونگ سریع یقه ی مرده رو گرفت، اینقد با مشت کوبید تو دهنش که دهنش خونی شد و افتاد رو زمین
اون یکی رو هم سرشو گرفت و محکم چند بار کوبید به دیوار که اونم بیهوش شد
اومد منو بغل کرد و برد تو ماشین
رسیدیم خونه بغلم کرد و برد رو مبل خوابوند، با دستمال خون لبامو پاک کرد و آروم بوسشون کرد، یکم روش پماد زد
+ ا.ت منو ببخش اون دختره ی پست عوضی به زور منو بوسید من هیچکسو بیشتر از تو دوست ندارم عزیزم
با لبخند بهش نگاه کردم، تلوزیونو روشن کرد و باهم فیلم دیدیم
آخرای فیلم چشمام گرم شد و بغلش خوابم برد
the end:)
وقتی هم تهیونگو اونجوری دیدم، سرم داشت از درد منفجر میشد
بلند شدم تا برم خونه یهو چند تا مرد جلوم ظاهر شدن
_ شما ها کی هستین برید کنار
# چرا عجله داری خوشگل
@ میای یکم بازی کنیم؟؟
_ بازی؟ برو با عمت بازی کن عوضی
@ هوششش درست صحبت کن وگرنه تو بد دردسری میوفتی
_ برید کنار میخوام برمممم ( با داد )
مرده اومد منو کوبید به دیوار و به زور لباشو گذاشت رو لبام و نمیزاشت تکون بخورم، اون یکی داشت سعی میکرد دامنمو از پام در بیاره، لباس ا.ت تو پارت قبلی اسلاید دوم
اشک از گوشه چشمم در اومد، سعی میکردم از دستاش خلاص شم ولی فایده ای نداشت
ویو تهیونگ:
ا.ت بدو بدو فرار کرد و رفت هر چی دنبالش کردم پیداش نکردم، رفتم سوار ماشینم شدم و همه جارو که میتونست بره رو نگاه کردم،
چشمم به یه کوچه تاریک خورد که...
ویو ا.ت:
مرده اینقد لبامو گاز گرفت که از لبام خون اومد، از گوشه چشمم ماشین تهیونگ رو دیدم که از ماشین پیدا شد و اومد سمت ما
+ هوی مرتیکه چه غلطی داری میکنی آشغال ( با داد )
@ شما چی کاره باشی؟
+ من نامزدشم، حالا اگه ولش نکنی خودم میکشمت
@ بیا بکش ( پوزخند )
تهیونگ سریع یقه ی مرده رو گرفت، اینقد با مشت کوبید تو دهنش که دهنش خونی شد و افتاد رو زمین
اون یکی رو هم سرشو گرفت و محکم چند بار کوبید به دیوار که اونم بیهوش شد
اومد منو بغل کرد و برد تو ماشین
رسیدیم خونه بغلم کرد و برد رو مبل خوابوند، با دستمال خون لبامو پاک کرد و آروم بوسشون کرد، یکم روش پماد زد
+ ا.ت منو ببخش اون دختره ی پست عوضی به زور منو بوسید من هیچکسو بیشتر از تو دوست ندارم عزیزم
با لبخند بهش نگاه کردم، تلوزیونو روشن کرد و باهم فیلم دیدیم
آخرای فیلم چشمام گرم شد و بغلش خوابم برد
the end:)
۵.۲k
۲۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.