چو دو مرغ دلاویزی به تنگ هم شدیم افسوس

چو دو مرغ دلاویزی به تنگ هم شدیم افسوس

همای من پریدی و مرا بی بال و پر کردی

#شهریار
دیدگاه ها (۴)

ساقیا ما ز ثریا به زمین افتادیمگوش خود بر دم شش تای طرب بنها...

خیلی مشکل است، آدم بخواهد تمام وقت مراقب خودش باشد تا آنچه ر...

گاه از غم او دست ز جان می‌شوئیگه قصهٔ آ، به درد دل می‌گوئیسر...

نخفته ایمکه شب بگذرد سحر بزند !که آفتاب چو ققنوس ، بال و پر ...

یار شیرین ام رفتی از برم خاک عالم را کردی به سر ام به خدا سو...

یک‌جایی از شعر علی ای همای رحمت ناقص استیک روز یکی از بزرگان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط