وانشات باجی پارت 1
وانشات باجی ____پارت 1
ا/ت 13
باجی 16
~~
باجی و ا/ت باهم تو یک مدرسه بودن . کلاساشون جدا بود ولی کلاس هنرشون یکی بود و همیشه باهم تو یه گروه میافتادن برای همین ا/ت همیشه تکالیف هنر باجی رو انجام میداد تااینکه یه روز استا گرهشون رو جدا کرد . باجی با رفتار بچه گانه به استاد گفت :
باجی:استاد عزیز و گرامی لطف کنید این کارو نکنید (اخرشو با ناراحتی گفت)
ا/ت : استاد خیلی ممنون که این کارو کردید .
رفتی بیرون که باجی با عصبانیت اومد دنبالت
دستت رو گرفت
باجی :چراااااا اینوووو گفتییییی (با عصبانیت)
ا/ت : اینقدر حرص نخور اگه نمیگفتم حتماً برای امتحان نمیزاشت تو یه گروه باشیم
باجی : اگه۰۰۰
نذاشتی حرفشو کامل بزنه چون میدونستی میخواد بگه اگه من نباشن پسرا اذیتت میکنن .
ا/ت : بیخیال ببینم نظرت دربارهی مسابقه
رامن چیههه؟(باخنده مرموزانه)
باجی: خیلی خب .پس بزن بریم .
____________________________________
ببخشید اگه بد شد 🙂
اولین بارمه که وانشات مینویسم 😅
ا/ت 13
باجی 16
~~
باجی و ا/ت باهم تو یک مدرسه بودن . کلاساشون جدا بود ولی کلاس هنرشون یکی بود و همیشه باهم تو یه گروه میافتادن برای همین ا/ت همیشه تکالیف هنر باجی رو انجام میداد تااینکه یه روز استا گرهشون رو جدا کرد . باجی با رفتار بچه گانه به استاد گفت :
باجی:استاد عزیز و گرامی لطف کنید این کارو نکنید (اخرشو با ناراحتی گفت)
ا/ت : استاد خیلی ممنون که این کارو کردید .
رفتی بیرون که باجی با عصبانیت اومد دنبالت
دستت رو گرفت
باجی :چراااااا اینوووو گفتییییی (با عصبانیت)
ا/ت : اینقدر حرص نخور اگه نمیگفتم حتماً برای امتحان نمیزاشت تو یه گروه باشیم
باجی : اگه۰۰۰
نذاشتی حرفشو کامل بزنه چون میدونستی میخواد بگه اگه من نباشن پسرا اذیتت میکنن .
ا/ت : بیخیال ببینم نظرت دربارهی مسابقه
رامن چیههه؟(باخنده مرموزانه)
باجی: خیلی خب .پس بزن بریم .
____________________________________
ببخشید اگه بد شد 🙂
اولین بارمه که وانشات مینویسم 😅
۲.۹k
۰۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.