خنجرت را بوسه باران می کنم
خنجرت را بوسه باران می کنم
خویش, را رسوای یاران می کنم
زخم تیغ توست شیرین چون عسل
عشق روی تو چنان ضرب المثل
گرچه در درد جنون افتاده ام
سجده بر ماه رخت بنهاده ام
اشک چشمم آینه است و عکس یار
رخ نمایی می, کند در آب نار
مست بودم سیلی ام زد روزگار
نشء ه بودم آسمان کردم خمار
بس کن ای دل ، شکوه کم کن از جهان
در سکوت سرد بنشین و بمان
خویش, را رسوای یاران می کنم
زخم تیغ توست شیرین چون عسل
عشق روی تو چنان ضرب المثل
گرچه در درد جنون افتاده ام
سجده بر ماه رخت بنهاده ام
اشک چشمم آینه است و عکس یار
رخ نمایی می, کند در آب نار
مست بودم سیلی ام زد روزگار
نشء ه بودم آسمان کردم خمار
بس کن ای دل ، شکوه کم کن از جهان
در سکوت سرد بنشین و بمان
۲.۴k
۰۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.