حکایت ما

حکایت ما
ان درختی بود که
برگ های خشکش را
اتش زدند
تا بسوزانند
ریشه اش را


#امیرعلی_قربانی


https://t.me/chekamehaibaran
دیدگاه ها (۱۲)

بعد از توزنی به شعرهایم قدم گذاشته است که هرگزبه رفتن فکر ن...

تولدت مبارک اسما بانـــوامیدوارم صد و بیست ساله بشیبا شادی ز...

ان نوای محزون که در گلوبه بغض میرسدپژواک درد است در طبل تهی ...

دلتنگی بدترین نوع خودازاری استوقتی کسی که باید باشد و نیست ت...

سر یک ساعت خاصیک اتفاق یا یک بهانه سادهمثلا پاییز باشدباران ...

چرا هر پنج شنبه میشوم غمگین و افسرده هوای سرد افکارم پریشان ...

ضد افتاب استلین

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط