دژبان تازه وارد جلو حاجی را گرفت و گفت کارت شناسایی

دژبان تازه وارد جلو حاجی را گرفت و گفت کارت شناسایی!!

همراهانش می خواستند حاجی را معرفی کنند ولی خود حاجی با اشاره گفت نمی خواهد
یکی از همران حاجی به دژبان گفت طناب رو بنداز بریم حوصله نداریم!!

با این حرف، دژبان سلاحش را به سمت آنان گرفت و گفت بلبل زبونی می کنی؟!

زود باشید بیاد پایین سینه خیز برین تا با مقرارت آشنا بشین حاجی با فروتنی گفت :

هر چی میگه گوش کنید. دژبان که دید حاجی یک دست نداره گفت تو سینه خیز نرو اما ده مرتبه بشین پاشو برو!!

در همین حال مسوول دژبانی با عجله آمد و گفت : داری چی کار می کنی ؟ نمی دونی ایشان فرمانده لشکر هستند!!

شرمندگی در چهره دژبان هویدا شد.

حاجی بدون هیچگونه ناراحتی و با تبسمی حق شناسانه دژبان را در آغوش گرفت،بوسید و گفت : اتفاقا وظیفه اش را خوب انجام داد !!
#شهیدحاج_حسین_خرازی

sapp.ir/b.tollab
دیدگاه ها (۳)

زمین چشم تماشا شد امام عسکری آمدبهشت آرزوها شد امام عسکری آم...

روئید گل تازۀ آمال محمّدیا مهر فروزنده ی اقبال محمّدیا صفحه ...

مسلمانِ ‌مرام‌ِ حسن‌ِ عسکری‌ام

بخونید قشنگه کرامات و معجزات امام حسن عسکری

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط