کپشنبخون

#کپشنُ_بخون
زندگی دیگران را نابود نکنیم

_جوانی از رفیقش پرسید : کجا کار می‌کنی ؟ پیش فلانی ، ماهانه چند
می‌گیری ؟ ۵۰۰۰ ، همه‌ش همین ؟ ۵۰۰۰ ؟ چطوری زنده‌ای تو ؟ صاحب
کار قدر تو رو نمی دونه ، خیلی کمه !!!
یواش یواش از شغلش دلسرد شد و درخواست حقوق بیشتر کرد ، صاحب
کار هم قبول نکرد و اخراجش کرد ، قبلا شغل داشت ، اما حالا بیکار
است.

_زنی بچه‌ای را به دنیا آورد ، زن دیگری گفت : به مناسبت تولد بچه‌تون
، شوهرت برات چی خرید ؟ هیچی ! مگه میشه ؟! یعنی تو براش هیچ
ارزشی نداری ؟!
بمب را انداخت و رفت ، ظهر که شوهر به خانه آمد ، دید که زنش
عصبانی است و .... کار به دعوا کشید و تمام.

_پدری در نهایت خوشبختی است ، یکی می‌رسد و می‌گوید : پسرت چرا
بهت سر نمی‌زند ؟ یعنی آنقدر مشغوله که وقت نمیکنه ؟! و با این حرف ،
صفای قلب پدر را تیره و تار می‌کند

این است ، سخن گفتن به زبان شیطان.
در طول روز خیلی سؤال ها را ممکن است از همدیگر بپرسیم :
چرا نخریدی ؟
چرا نداری ؟
یه النگو نداری بندازی دستت؟
چطور این زندگی را تحمل می‌کنی ؟ یا فلانی را ؟
چطور اجازه می دهی ؟
ممکن است هدفمان صرفا کسب اطلاع باشد ، یا از روی کنجکاوی یا فضولی ...

اما نمی‌دانیم چه آتشی به جان شنونده می‌اندازیم !!!

لطفا « کور » وارد خانه‌ی مردم شویم و « کـَر » از آنجا بیرون بیاییم !
دیدگاه ها (۲)

آره، داشتم می‌گفتم: " دلتنگی خیلی وحشیه "مَکان و زمان نمیشنا...

‏فاضل نظری یه شعر داره که میگه (ای پریشانی آرام کجایی ای مرگ...

گاهی وقتا اونقد دلت میشکنه ک انگار واقعا صدای شکستنشو میشنوی...

#به وقت دلتنگی💔

در زندگی مردم شَر نندازیم!

عشق غیر منتظره پارت11

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط