موی افشان میکنی رفع خطرکردم عزیز

موی افشان میکنی رفع خطرکردم عزیز
عقل حیران میکنی رفع خطرکردم عزیز
کشته هارا دیده ام،زین پس فراری ام زتو
وان یکادی خوانده ام رفع خطر کردم عزیز
دیدگاه ها (۱)

عشق بازی کارفرهاداست وبسدل به شیرین دادودیگر هیچکسمهرامروزی ...

تامثل من توهم بشوی مبتلای توبایدکه ازخودت بنویسم برای تومن ش...

دل زمزمه میکرد،هلاکش کردند باتیغ برهنه چاک چاکش کردند دل،د...

به جرم اینکه دلم آه هست وآهن نیستکسی به جزتو دراین روزگار با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط