یک روز به من گفت: "چرا اینقدر غمگینی؟"
یک روز به من گفت: "چرا اینقدر غمگینی؟"
گفتم: "غمگین نیستم." و شروع به گریه کردم. اظهار دردمندی از طرف بیگانگان می تواند مخرب باشد.
با چشمان غمزده و گرم براقش که به من خیره شده بود، گفت: "نباید غمگین باشی. حتما عاشقی. اما جوان و زیبا هستی، بعدها فرصت کافی برای غمگین بودن خواهی داشت." دستی به شانه ام زد و گفت: "عشق تبهکار است، اما از هیچ بهتر است"
"آدمکش کور"
#مارگارت_اتوود
گفتم: "غمگین نیستم." و شروع به گریه کردم. اظهار دردمندی از طرف بیگانگان می تواند مخرب باشد.
با چشمان غمزده و گرم براقش که به من خیره شده بود، گفت: "نباید غمگین باشی. حتما عاشقی. اما جوان و زیبا هستی، بعدها فرصت کافی برای غمگین بودن خواهی داشت." دستی به شانه ام زد و گفت: "عشق تبهکار است، اما از هیچ بهتر است"
"آدمکش کور"
#مارگارت_اتوود
۵۱۷
۲۰ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.